یک نوجوان اسکاتلندی با پیشینه سخت، مصمم است تا پس از آزادی مادرش از زندان، زندگی خانوادگی عادی داشته باشد. او برای جمع آوری پول برای خرید یک خانه، دست به کار می شود...
فیلم داستان زندگی مرد باستان شناسیست که یکی از بزرگترین کشف های قرن 19 ام را انجام داد و آن هم پیدا کردن غار آلتامیرا بود که قدمتش به 10 هزار سال می رسید...
بازیگری پس از ت.ج.ا.و.ز، با شک برادرش، آدرین، منزوی میشود. در حالی که او از طریق تئاتر به آرامش میرسد، آدرین در پی انتقام به ورطه تاریکی کشیده میشود.
داستان "عقاب سرخ" در سال ۱۶۶۰ میگذرد، زمانی که سه قدرت اروپایی (پرتغال، فرانسه و انگلستان) در پی تصرف اسپانیا هستند. "عقاب سرخ"، مردی نقابدار و عدالتخواه، قهرمان مردم است. او با زنی مواجه میشود که به کمکش نیاز دارد. پس از یک حادثه دلخراش، "عقاب سرخ" تصمیم میگیرد آخرین مبارزهاش را انجام دهد.
داستان این فیلم دربارهی یک مدرسهی شبانهروزی مرموز است که افرادی که خارج از کنترل هستند را تربیت و اصلاح میکند تا متناسب با محیط اطرافشان به بار بیایند. اما به زودی اتفاقاتی رخ میدهد که از کنترل مسئولین این مدرسه خارج میشود و...
اسکار پیرو، منتقد ۷۲ سالهی سینما و رئیس انجمن منتقدان فیلم اسپانیا، روشی کاملاً منحصربهفرد برای نقدنویسی دارد. او معتقد است که برای نوشتن نقد، نیازی به تماشای فیلمها نیست و تنها با بررسی پوستر آنها میتوان نقد را نوشت.
خاویر مانوز که مدیری موفق بوده است تصمیمی حیاتی برای ترک خانهای که او و خانوادهاش دیگر توانایی مالی آن را ندارند میگیرد و این سرآغاز ماجراهایی برایش میشود که…
مردی که ده سال پیش در حملهی یک قبیلهی آدمخوار، یکی از دستهای خود و تمام خانوادهاش را از دست داده بود، اکنون بازمیگردد تا دخترش را که در آن زمان نوجوان بود، پیدا کند. اما با صحنهای غیرمنتظره روبهرو میشود؛ دخترش بزرگ شده و به زنی بلوند و زیبا تبدیل شده که اکنون ملکهی همان قبیلهی آدمخوار است.
داستان فیلم درباره والدینی میباشد که در حال حاضر با مشکلات مالی بسیاری دست پنجه نرم میکنند. اوضاع آنها زیاد خوب نیست و نمیخواهند که دخترشان نیز از این موضوع بویی ببرد...
پروفسور خورخه سرا همیلتون، متخصص آمریکایی بمب اتم، از وظایف مهم خود فرار میکند تا به صورت ناشناس در کالابوخ، یک روستای کوچک و آرام اسپانیایی در سواحل مدیترانه، پناه بگیرد. ساکنان روستا، که از شهرت مهمان خود بیخبرند، وقت خود را صرف کارهای ساده روزمره خود میکنند. پروفسور همیلتون خوشبرخورد، نه تنها به خوبی با مردم روستا کنار میآید...
نینو و برونو، دو کمدین موفق، با اجرای مشترک خود به شهرت فراوانی در تلویزیون دست پیدا میکنند. اما همزمان با افزایش محبوبیت، کینه و نفرت بین آنها نیز شدت میگیرد و به سرعت رشد میکند.
یک مرد میانسال که در کودکی از جنگ داخلی اسپانیا جان سالم به در برده است، پس از کسب اجازه برای دفن مجدد پیکر مادرش در آرامگاه خانوادگی، به خانه باز میگردد و خاطرات قدیمیاش را مرور میکند.
این داستان، روایتگر زندگی دو نوجوان هممحلهای است که یکی قربانی و دیگری آزارگر بوده و به دلیل قلدریها و آزارهایی که تجربه کردهاند، به دشمنان سرسخت و آشتیناپذیر یکدیگر تبدیل شدهاند. پرسش اصلی داستان این است که «شما برای دشمنتان چه میکنید؟»