پسر جوانی در رختخواب دراز کشیده و برای مادرش فریاد می زند، اما مامان در حال انجام تمرینات نظامی است. مردم از زیرزمینهای تاریک به سمت رعد و برق هواپیماهای بمبافکن و موسیقی جاز سرحال و شاداب فرار میکنند...
لزلی، یک بالرین با استعداد برای مدت زمانی طولانی رابطهای تقریباً نزدیک به رابطهی خویشاوندانه با عشق مادرش داشته است. او در میان عشق و نفرت به دویدن میافتد و رابطهاش با موریس، شخص تیرانداز به زودی بر رابطهای که در واقع فقط فرمالیته است بین موریس و فرانسین سنگین میشود. یک روز، ناجی لزلی به شکل هنرمند عصبانی و تقریباً همسن سراغ او میآید. وقتی هر دو جوان عاشق یکدیگر میشوند، موریس حسادت میکند و لزلی باید تصمیم بگیرد با کدام یک از آنها باشد ...
سه دختر نوجوان در سفر به یک جزیره رویایی، کشتیشکسته میشوند و در بخشهای مختلفی از جزیره پراکنده میشوند. هرکدام از آنها در این جزیره ناشناخته، ماجرای عاشقانهی خاص خود را آغاز میکنند.
فیلمی آنتولوژی که در آن صحنههای مختلف به صورت کنار هم مونتاژ شدهاند. هانهلوره هوگر در نقش متهم، نقش اصلی را ایفا میکند. ارجاعات متعددی به فیلمهای قبلی کلوجه به طور پنهانی در فیلم گنجانده شده است.
مردان ثروتمند و دارای بیمه سنگین با سرعت نگران کننده ای به قتل می رسند. اسکاتلندیارد تحقیق می کند و سرنخ هایی را پیدا می کند که به حلقه ای از مردان نابینا منجر می شود که توسط یک "کشیش" مرموز رهبری می شود...
گانگستر ماچیت مخفیانه با دختر پادشاه گدایان، پیچام ازدواج میکند. وقتی پیچام متوجه میشود، به رئیس پلیس، براون دستور میدهد تا ماچیت را دستگیر و اعدام کند. در غیر این صورت، همه گدایان سوهو تاجگذاری آینده را مختل خواهند کرد...
نزدیک به پایان قرن بیستم "سلاح های سنگین نابودگر " بازنشسته شدند گرچه برنامه های علمی تخیلی برای استفاده از ماهواره های فضایی به عنوان سلاح به نحوی جایگزین آن شده ...