اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
از بین دوستان صمیمی دیدم، اسرا و زینب، تنها دیدم مجرد مانده است. اسرا در حال آماده شدن برای ازدواج با مرت است و زینب قبلا با ارگون ازدواج کرده است. دیدم استراتژی های زیادی را روی دوست پسرش جم امتحان می کند که در کتابی به نام "راهی که به ازدواج می رود" خوانده بود، اما هیچ کدام موفق نبودند.
سلیم، یک کارآگاه قتل، مرد 30 سالهای است که در دنیای خودش زندگی میکند. سلیم که طلاق گرفته و یک دختر 3 ساله دارد، متوجه میشود که درمان مداوم چشمش موفقیتآمیز نیست و در نهایت کاملاً نابینا خواهد شد.
چنک، فارغالتحصیل جدیدی از دبیرستان است و یک بازیکن ویدیویی بسیار ماهر است. او به صورت پارهوقت در یک مکان بازی به مادر تنها و خواهرش کمک میکند. همچنین بازی معروف 'لیگ افسانهها' را به عنوان یک بازیگر ارتقا (بازیکن برای دیگر افراد) بازی میکند تا کمی پول اضافه کند.
چنک، فارغالتحصیل جدیدی از دبیرستان است و یک بازیکن بازی ویدیویی بسیار ماهر است. او به صورت پارهوقت به مادر تنها و خواهرش کمک میکند. او همچنین بازی ویدئویی معروف "لیگ افسانه ها" را به عنوان تقویت کننده (بازیکن برای افراد دیگر) بازی می کند تا مقداری پول اضافی به دست آورد...
بیست سال پس از فارغالتحصیلی، کیهان برای شرکت در مراسم گردهمایی مدرسه، به دیدن دوستان قدیمی خود میرود. در این گردهمایی او متوجه حقیقتی تلخ میشود؛ اینکه دوستانش در گذشته با الفاظی تند و زننده از او یاد میکردند. کیهان نیز پس از سالها تصمیم به انتقام از آنها میگیرد.
در فیلم آرام و صمیمی خود، کارگردان رئیس چلیک موفق میشود داستان غمانگیز یک شب عروسی غیرعادی را بدون استفاده از موسیقی متن روایت کند. این فیلم برنده خرس کریستالی در جشنواره برلیناله 2012 است.
دیلک، یک زن خانه دار ناگهان احساس می کند که چیزی غیرعادی در یک اتاق خاص در خانه خود وجود دارد. اگرچه شوهرش، عمر از موافقت با او امتناع می کند، اما وضعیت بدتر می شود. آنها متوجه می شوند که یک موجود ماوراء الطبیعه باستانی به نام جن، دیلک را نفرین کرده است...
یک کارمند کوشا و جدی شهری و یک موجسوار خونسرد و بیخیال، هر دو وارث یک شرکت، وقتی در اتاق هیئت مدیره گرد هم میآیند و همکاری میکنند، میبینند که وجوه مشترک بسیاری دارند.
کاآن به سختی میتواند موقعیت بالاتری را در کارش به دست آورد، جایی که به طور کلی شغل خوبی داشته است. در حالی که او به همراه همسر، فرزندان و کار خود مشغول بوده است، به طور قابل توجهی از پدرش غفلت کرده است. تا اینکه یک روز مجبور میشود برای او مراقبت کند...
نِسیبه دختر یک خانواده فقیر است که در حومه استانبول زندگی می کنند. او در خانواده اش از خشونت و ظلم رنج می برد. تنها دلداری او دنیای پر زرق و برق فیلم های سینمایی است...