اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
زینب (گوکچه بهادیر) که زیر فشار مادرش زندگی می کند متوجه می شود که سردار ( نامزدی که در آستانه ازدواج با اوست) به وی خیانت می کند. زینب که می خواهد هم از فشار و هم از شوک این خیانت رهایی یابد، به حومه آدانا می آید تا یک پرونده کلاهبرداری بیمه ای را بررسی کند. او در مدت اقامتش در آدانا، زندگی خود را در اولویت قرار می دهد و برای اولین بار به دنبال رویاهای خود می رود. برای زینب، که عشق واقعی را در آدانا می یابد، دیگر هیچ چیز مثل قبل نخواهد شد...
ماهسون، صاحب یک کازینو غیرقانونی، در تلاش است تا با حملات پلیس کنار بیاید. او تصمیم می گیرد به عنوان یک حزب سیاسی جعلی به تجارت خود ادامه دهد. این ایده او و دوستانش را به ماجرایی سوق می دهد که هرگز انتظارش را نداشتند...
این فیلم داستان واقعی دانشآموزان دبیرستانی باندرمه است که علیرغم رویاهایشان، با وجود فرصتهای کم و همه موانعی که با آن روبرو هستند، تسلیم نمیشوند و در ناسا موفق به رسیدن به رویاهای خود و ارسال موشک به آسمان شدهاند...
داستان مادری فداکار که غیرممکن ها را برای دخترش " ممکن" می کند و دختری که از مادرش خجالت می کشد و می خواهد از مادر و زندگی با او فرار کند. سفر او به کالج، نازلی را از دهکده ای که بزرگ شده دور می کند...
علی و سرن دو دوست هستند که سعی دارند با بازیگری امرار معاش کنند. بدون تماشاگر ماندن نمایشهای تئاتر به کارگردانی دوست مشترکشان بوراک و مصاحبههای بازیگران که منجر به ناامیدی همیشگی میشود، یکی پس از دیگری باعث ناامیدی علی میشود...
بولوت شب قبل از مراسم نامزدی خود به کلوپ شبانهروزی میرود که "موجده" در آنجا کار میکند. او به دوست قدیمیاش برمیخورد که به او اطلاع می دهد که از وی باردار است. موجده میگوید اگر او با لیلا به هم نزند ، با رسانهها صحبت خواهد کرد و فضایی برای شورش ایجاد خواهد کرد...
زوجی از استانبول در روستایی در منطقه دریای اژه ساکن شده اند تا زندگی جدید و آرامی را آغاز کنند. با این حال، آنها به سرعت متوجه می شوند که در این روستا دشمنان زیادی دارند...
ارکین، در اواسط 30 سالگی، تنها زندگی می کند و در یک برج فانوس دریایی کار می کند. یک روز ارکین که با بدهی های وام سر و کار دارد، خبر مرگ پدربزرگش را که در خانه سالمندان زندگی می کند، دریافت می کند. او با عجله به خانه سالمندان می رود، اما با موقعیتی غیرمنتظره مواجه می شود. پدربزرگش از نوهاش میخواهد که از برادرش کورای و نامزد سابقش مروه که زمانی قلبشان را شکست، عذرخواهی کند. ارکین که تنها راه حلش برای پرداخت بدهی هایش عذرخواهی است، سفری پرماجرا و سرگرم کننده را آغاز می کند...
زوهال یک زن از طبقه متوسط با شغل خوب و خانه خوب در استانبول و رابطه طولانی مدت است. زندگی عادی او که با مشکلات روزمره، عجله های کاری و تماس های تلفنی با دوستش در سفر سپری می شود، با شنیدن صدای میو یک گربه یک شب تغییر می کند...