مون یانگ دختر لال است و همیشه یک دوربین فیلمبرداری کوچک در دست دارد تا مخفیانه از چهره مردم فیلم بگیرد. یک روز، او نمیتواند فریادهای مست پدرش را تحمل کند و از خانه فرار میکند. در آنجا با هی سو، که در حال جدا شدن از دوستپسرش است، ملاقات میکند. آنها به تدریج با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند.
اکنون چله زمستان است و شاعری که در یک هتل اقامت دارد از پسرش می خواهد که به دیدار او بیاید. این هتل یک میزبان جدید و مجرد دارد که در واقع به همراه دوستش در این هتل زندگی می کند. این دو دوست با هم در یک اتاق زندگی می کنند و بسیار با همدیگر صمیمی هستند. طولی نمی کشد که این شاعر به دختر جوان علاقه مند می شود و به جایی می رسد که دیگر نمی تواند در برابر وسوسه های خود مقاومت کند. در ادامه، زندگی این شاعر و این دختر جوان در چند مرحله به هم وابسته و دوباره از هم گسسته می شود و به طور بالقوه به یک استعاره برای زندگی مدرن تبدیل می شود…
بانوی ذاتی جدید در نقره قرار داده شده قفل در یک ایستگاه حمل و نقل اداره می شود. بانوی است که توسط یک مادر (کیم هی سو) که یک مربی برای یک گروه کوسه وام است برداشته شده است. بعدها، وقتی که یک خانم تبدیل به یک نوجوان رشد کرده است، او انجام ماموریت توسط مادر خود را به او داده شده است.
آقای چا با داشتن تصویری جنتلمن و بی نقص، از محبوبیت بی نظیری در دهه 90 برخوردار بوده است. اما اکنون فقط خاطرات آن دوران شکوهمندش را به یاد می آورد و منتظر است تا دوباره برای بازیگری انتخاب شود. تا اینکه یک روز به یک باشگاه سر میزند اما سالن فرو میریزد و او در بین آوار گیر میکند…
جی وونگ یک بازنده است که نمیتواند شغلی پیدا کند، بنابراین برای گرفتن پول به مادرش دروغ میگوید. اما مادرش یک روز ناگهان پول دادن به او را قطع میکند و او بیخانمان میشود. با این حال، همان روز، نجات به شکل هونگ سیل، که فوقالعاده خسیس است، از راه میرسد. سرگرمی او رفتن به بانک برای سپردهگذاری پول و تخصصش فروش بطریهای شیشهای خالی و روزنامههای قدیمی برای کسب درآمد است.
در این داستان، یک طراح بازی با استفاده از فناوری، کل فضای شهر را به یک صفحهٔ بازی (شبیه بازیهای رومیزی) تبدیل میکند و در این میان، شهروندان در نقش مهرههای بازی به کار گرفته میشوند.
داستان فیلم کمدی درباره یک پیرزن ۷۴ ساله به اسم اوه مال سون هست که ظاهرش به زمانی که ۲۰ ساله بوده تغییر میکنه و اسمش رو به اوه دو ری تغییر می ده. خانواده و همسایه هاش از خیلی وقت قبل اونو به عنوان یه پیرزن یک دنده عجیب میشناسن وقتی که رفتار هیستریکش باعث میشه که عروسش بیمارستان بستری بشه. خانواده اش تصمیم میگیرن که دیگه بسه و باید بفرستنش به سرای سالمندان وقتی که اوه مال سون اینو میشنوه به یه عکاسی میره تا یه عکس از ۲۰ سالگیش رو اونجا دوباره به دست بیاره تا باخودش به گور ببره. اما صبح روز بعدش توی بدن ۲۰ سالگیش بیدار میشه و چون هیچکی نمی شناسدش اسمش رو عوض می کنه و …
یک کارمند گورستان خودرو مخفیانه بهعنوان منشی تحویل کار میکند که با درخواستهای تحویل غیرمعمولی سر و کار دارد . یک روز او مجبور میشود پسر بچه ای را جابجا کند و …
مردی به قصد خودکشی از روی پلی خود را پائین پرتاب می کند اما خود را در جزیره ای میان رودخانه پیدا می کند.او اقدام به فرار می کند اما پس از مدتی سرنوشت خود را پذیرفته و اقدام به زندگی در جزیره می کند...