جیک بورمن و دوستان کمدینش در تور خود، پس از اینکه دستمزد اولین اجرایشان را نمیگیرند، محل را سرقت میکنند. این سرقت باعث یک ماجراجویی بامزه و هیجانانگیز در دنیای زیرین کمدی میشود.
این داستان دربارهی رد کردن سرنوشتی است که غیرقابل تصور به نظر میرسد، مبارزه برای تحقق یک رویا، و نادیده گرفتن واقعیتهای سخت. این روایتی جهانی و امیدبخش دربارهی قدرت روح انسان است.
یک خرچنگگیر جوان در موقعیتی دشوار قرار میگیرد و باید بین درستی و نادرستی تصمیم بگیرد. این شرایط زمانی پیش میآید که دوستدخترش دچار آسیب شدید سر میشود و همزمان، یک خانواده رقیب در کار صید خرچنگ، به خرابکاری در تجهیزات او میپردازند.
مردی که از بیخوابی رنج میبرد، با استفاده از نوارهای "درمان بیخوابی دکتر ساندر"، ناخواسته وارد کابوسهای خودش میشود. او در این رویاهای عجیب و وهمآلود که پر از طنز سیاه است، به نوعی ستاره نمایشهای ذهنی خودش میگردد.
زنی جوان پس از ورود به حومهٔ شیکاگو، به گمشدن مرموز پسرعمویش مشکوک میشود و به زودی درمییابد که وحشتناکترین گمانههایش، تنها بخش کوچکی از یک حقیقت بسیار ترسناکتر است.
جسیکا، زن جوانی که در یک عتیقهفروشی کار میکند، احساس بیهدفی میکند. زندگی او با یافتن گردنبندی مرموز که شبیه یادگاری مادر مرحومش است، دگرگون میشود. جسیکا برای کشف ارتباط این گردنبند با گذشته خانوادگیاش، با ...
گروهی از دوستان در یک سفر شکار به طور تصادفی زنی را زیر می گیرند که کیفی پر از پول حمل می کند. وفاداری آنها زمانی مورد آزمایش قرار می گیرد که مردی عجیب در خانه آنها را می زند.
در جهانی که خون خونآشامها برای تولید مواد مخدر مورد استفاده قرار میگیرد، دو نوجوان نگونبخت که از دست یک دلال بیرحم و خطرناک در حال فرار هستند، به خانهای متروک وارد میشوند و در آنجا با دختری روبرو میشوند که به خواب عمیقی فرو رفته و در جایی محبوس شده است.
سوکیانگ، دختری علاقهمند به شنا، پس از آمدن به روستا، با وو-جوی اسرارآمیز آشنا میشود. پس از آنکه وو-جو او را از خطر غرق شدن نجات میدهد، پیوند عمیقی بین آنها شکل میگیرد. با این حال، مسیر زندگیشان از هم جدا میشود
الکس و ماریا، یک زوج جوان و موفق، در حال برنامهریزی برای بچهدار شدن هستند. اما این کار برای آنها ساده نیست، زیرا هر دو غرق در شغل و استرسهای روزمره خود هستند.
دختری که والدین خود را از دست داده است، از یک آیین شیطانی رهایی مییابد و به مؤسسه سنت کاترین که پناهگاهی برای جوانان بیسرپرست است، منتقل میشود. او در این مکان، ضمن فراگیری مهارتهای تازه، باید با اهریمنهایی که او را دنبال میکنند، مقابله کند.
جوبا و کوینسی، زوج ثروتمند بروکلینی که به خیریه اهمیت زیادی میدهند، با چالشی از سوی دوستی روبرو میشوند که نوعدوستی آنها را زیر سوال میبرد. این چالش منجر به پذیرش دعوتی میشود که زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد.
دنی، سربازی بیخانمان، در دوبلین با ویل، نوجوانی فراری از یک باند مواد مخدر، ملاقات میکند. این دیدار هر دو را به رویارویی با گذشته و مقابله با مشکلات زندگی وامیدارد.