اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
در ژاپن، افراد سرخورده با کمک شرکتها ناپدید میشوند تا هویتی جدید بگیرند و زندگی تازهای آغاز کنند. این وضعیت، هم بر خود این افراد و هم بر عزیزانشان که با غیبت آنها دست و پنجه نرم میکنند، تأثیر میگذارد و تلاشهایی برای آشتی را نیز در بر میگیرد.
فردی خارجی به همراه چند نفر از اهالی نیجریه، با هدف ربودن شیئی گرانبها، وارد روستایی کوچک در غنا میشوند. پرسش اینجاست که آیا این گروه در دستیابی به هدف خود موفق خواهد شد؟
در طول فینال جام جهانی بین آرژانتین و هلند، در دوران دیکتاتوری نظامی، گروهی از شکنجهگران تعدادی از جوانان را میربایند. آنچه به عنوان یک بازجویی غیرانسانی آغاز میشود، به جهنم تبدیل میگردد: گروه اشتباهی ربوده شدهاند.
مردی برای موجسواری با پسرش به ساحل زیبای دوران کودکی خود بازمیگردد. در آنجا، توسط گروهی از ساکنان محلی مورد تحقیر قرار میگیرد و همین امر او را وارد نزاعی فزاینده میکند که وی را تا آستانه فروپاشی روانی پیش میبرد.
گروه محبوب کیپاپ IVE، اولین تور جهانی خود را تحت عنوان «SHOW WHAT I HAVE» در سینماها به نمایش میگذارد. این برنامه شامل اجرای دوباره کنسرت سئول است که دربرگیرنده آهنگهای پرطرفدار، گفتگو با اعضای گروه و تصاویری از پشت صحنه سفرهای جهانی آنها میشود.
جان ویلیامز، آهنگساز برجسته «جنگ ستارگان» و «پارک ژوراسیک»، با موسیقیهای نمادین خود سینمای مدرن را شکل داده، به فیلمها هویت بخشیده و الهامبخش نسلها بوده است.
این نمایش شامل دروننگریهایی درباره روابط «اِد» با شخصیتهای زن در زندگیاش است و ارزشهایی را که یک مهاجر نسل اول تایوانی-کانادایی از میهن خود، کانادا، آموخته است، بررسی میکند.
پروفسور آجین، دانشجوی کارشناسی ارشد هیونآ و ووسو مسئول پروژه نمایشگاهی "دویجو" هستند که گفته میشود نفرینشده است. با گذشت زمان، این سه نفر به تدریج خواستههای پنهان خود را آشکار میکنند و با نفرینی روبرو میشوند که در حال واقعی شدن است.
پرستار جوانی که در گذشته خشونت خانوادگی را تجربه کرده، شیفت شب خود را در بیمارستانی کوچک آغاز میکند. او در این شیفت با شبحی از یک پرستار روبرو میشود که افرادی را که به قوانینش پایبند نیستند، مجازات میکند.
داستان مرسدس گلیزه، اولین زن بریتانیایی که توانست کانال مانش را شنا کند، بسیار الهامبخش است. او نه تنها با آبهای سرد و خشن کانال مانش جنگید، بلکه در مقابل جامعه سرکوبگر دهه ۱۹۲۰ انگلستان نیز ایستادگی کرد. این روایت، شجاعت و پشتکار او را در غلبه بر موانع طبیعی و اجتماعی به تصویر میکشد.
این داستان که در سال ۱۸۶۴ در نیوزلند اتفاق میافتد، به شرح درگیری مهمی از اولین جنگهای زمینی این کشور میپردازد؛ نبردی که میان مائوریها و سربازان مستعمراتی علیه شرایط ناممکن درگرفت.
فلیسیانو، پسر هشتسالهای که در پرورش آلپاکا فعالیت میکند، از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد؛ چرا که تیم ملی پرو این شانس را یافته است تا جواز حضور در مسابقات جام جهانی را کسب کند. اما همزمان، دسیسههای یک شرکت معدنی، آرامش و بقای روستای او را تهدید میکند.
دو خواهر نوجوان که قصد ترک کشورشان را دارند، در آستانه این سفر مهم، پدرشان را پیدا میکنند. این دیدار غیرمنتظره، هم به درد و رنج آنها میافزاید و هم به آنها آرامش میدهد.
سه دوستی که در یک ساختمان در بمبئی بزرگ شدهاند، به شیوههای متفاوتی تحت تأثیر پیدا شدن یک جسد در ۲۰۰ کیلومتری آنها در یک دریاچه قرار میگیرند. در حالی که برای حفظ دوستیشان میجنگند، نمیتوانند از حقیقت تلخی که به سرعت به سمتشان میآید فرار کنند.
یونگ اون، مربی شنا، به همراه دختر هفت سالهاش، سو هیون، تنها زندگی میکند. سو هیون تمایلات خشونتآمیز فزایندهای از خود نشان میدهد که در حال خارج شدن از کنترل است. بیست سال بعد، شخصیتهای جدیدی به نامهای مین و هه یونگ وارد داستان میشوند که به پروندههای مرگهای انفرادی رسیدگی میکنند و...
سه دوست دوران کودکی، آکی، ریو و یوتا که در یک جزیره بزرگ شدهاند، در ۲۰ سالگی تصمیم میگیرند در تاکادانوبابا، توکیو، زندگی مشترکی را آغاز کنند. اگرچه محیطهای کاری و تحصیلی آنها با یکدیگر متفاوت است ، اما این سه نفر همیشه با هم در ارتباطند.
جیمی برای زنده نگه داشتن کافه ۴۰۴ فراموش شده میجنگد. یک کیف اسرارآمیز فرصتی برای نجات فراهم میکند، اما با هزینهای گزاف – حرص، جنایتکاران و پلیس به سرعت وضعیت را از کنترل خارج کرده و همه چیز را در اطرافشان تهدید میکنند.
پس از مرگ دوستشان، گروهی از جوانان عجیب و غریب به ویلایی در حومه لندن برده میشوند، اما به نظر میرسد یک موجود مرموز آنها را تا محل اقامت لوکسشان دنبال کرده است.
نور، دختری ۲۷ ساله، به طور غیرقانونی به شهر مارسی مهاجرت کرده است. او در این شهر با دوستانی که زندگیهای حاشیهای دارند، از راه جرمهای کوچک امرار معاش میکند و اوقات خود را با شرکت در مهمانیهای پرشور میگذراند.