این درام تکاندهنده، بر اساس رویدادهای واقعی یکی از وحشتناکترین موارد کودکآزاری که تاکنون ثبت شده است، داستان دختری جوان را روایت میکند که بیش از ۱۲ سال در یک اتاق حبس شده بود.
دختربچهای به نام سو، که آرزوی بازی در نقش سفید برفی را دارد، به سرطان خون مبتلا میشود. پدرش، جمیل، که رئیس پلیس است، برای نجات جان او، نمایش سفید برفی را در اداره پلیس اجرا میکند تا با شرکت در مسابقه تلویزیونی، هزینههای درمان را فراهم کند.
هورنبلور و دیگر افسران Renown باید به جامائیکا بازگردند تا با دادگاه نظامی و اعدام احتمالی برای اقدامات خود در رهایی از کاپیتان بیثبات خود روبرو شوند...
بابی شانزده ساله، به خاطر مرگ زودهنگام مادرش از نظر عاطفی آسیب دیده است. او به طور اتفاقی باعث مرگ یک راهبه میشود و زنجیرهای از اتفاقات ماورایی را به راه میاندازد که او را به جهنم میکشاند.
پس از دیدار مجدد با مادرش در شهر هوچیمین، یک فاجعه خانوادگی باعث میشود بین از ویتنام به آمریکا فرار کند. بین پس از رسیدن به نیویورک، یک سفر جادهای به سمت تگزاس آغاز میکند؛ جایی که گفته میشود پدر آمریکاییاش در آنجا زندگی میکند.
مایکل و پسر عمویش تامی قصد داشتند تعطیلاتی رویایی را بر روی یک قایق لوکس تجربه کنند. اما بدشانسی آنها باعث شد که به جای یک یات لوکس، یک قایق ماهیگیری قدیمی گیر بیاورند. در ادامه، حمله دزدان دریایی آنها را مجبور کرد تا در یک جزیره متروک به سر ببرند.
زن خیانت شده (ژاکلین بیست) که شوهرش پس از 25 سال او را ترک می کند، به دریاچه ای که برای اولین بار در آنجا عاشق شده بود باز می گردد و با پسر (اریک مابیوس) اولین عشق خود رابطه عاشقانه برقرار می کند...
روزتا استون (تیلدا سوینتون)، یک متخصص ژنتیک زیستی، که مشتاق استفاده از رباتهای هوشمند مصنوعی برای بهبود جهان است، دستور العملی را ابداع میکند که از طریق آن میتواند DNA خود را در قالب «زنده» که در رایانهاش پرورش میدهد دانلود کند. او ...