تری یک فضول خودکشی است که به نظر نمی رسد بتواند خود را بکشد. در حالی که یک بار تلاش می کند، نیک را ملاقات می کند که بیمار لاعلاج است. آنها هر دو با هم دوست می می شوند و در زمان محدود به یکدیگر کمک می کنند...
چهار دوست دبیرستانی که با هم در یک شهر کوچک تگزاس بزرگ شده اند، قصد دارند فردای فارغ التحصیلی به شهر بزرگ بروند. در طول یک هفته، تاریخچه و واقعیت های امروزی آنها با هم برخورد می کنند تا مشخص شود که برنامه های آنها چگونه پیش می رود...
یک دزد بانک ناگهان دچار تغییر روحیه می شود و تصمیم می گیرد پول را پس بدهد. با این حال، او سپس میآموزد که بازگرداندن پول به بانک بسیار دشوارتر از بیرون آوردن آن است...
وقتی خواهرش در سال 1846 می میرد، بته از قلعه به پاریس نقل مکان می کند تا به عنوان خیاط تئاتر کار کند. او به یک هنرمند خوش تیپ و گرسنه کمک می کند. هنگامی که خواهرزادهاش او را از خود دور میکند، او قصد انتقامی فریبنده را دارد...
"ورونیکا فرانکو" (مک کورمک) در شهر ونیز قرن شانزدهم در فقر و بی پولی زندگی می کند. وی فرانسه را متقاعد کرده تا در جنگ علیه عثمانی به ونیز کمک نماید. او با این کار به قهرمان شهر تبدیل می شود و ...
رابطه چهار زن که همه در یک شرکت اعتباری کار می کنند با ورود استخدام جدیدی تهدید می شود که یکی از زنان برای دستیابی به موقعیت دائمی در آن شرکت می کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
هلدن و بنکی هر دو طراح کتاب های کمیک هستند. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه آن دو با دختری بنام آلیسا آشنا می شوند، که او نیز طراح کتاب های کمیک است. هلدن عاشق این دختر می شود، اما …
"فرانسی" (اوونز) و "جوئی" (بویل) مانند کودکان دیگر در دنیایشان به سر می برند. ولی با وجود پدری الکلی و مادری افسرده فشار زیادی به فرانسی وارد می گردد و ...
پس از آزادی از زندان ، بیلی قرار است به دیدار پدر و مادرش برود. این باعث می شود بیلی بازی کند ، زیرا دختری را می رباید و او را مجبور می کند که برای ملاقات به عنوان همسرش عمل کند.
در دنباله فیلم "خانواده پلیس"، خانواده پلیس برای رسیدگی به قتل یک کشیش که با مافیای روسی مرتبط است، دوباره به کار میپردازند. مافیا تلاش میکند خانواده پلیس را از پرونده دور کند...
یک پسر ایرلندی اهل بوستون جنوبی به نام "دنی کوئین"، از شهر نیویورک به خانه باز می گردد و بین دوستان خود که توسط یک گروه مافیای ایرلندی پشتیبانی می شوند و خانواده اش که عضوی از این گروه هستند، گیر می افتد ...
هلن،نامزد مردی خوشتیپ و خوش قیافه بنام جکسون برینگ میباشد زمانی که هلن از جکسون بچه دار می شود و با هم ازدواج می کنند، تصمیم می گیرند تا به زادگاه جکسون بروند و فرزندشان را آنجا بزرگ کنند. اما مادر جکسون که آنجا زندگی می کند شروع به انجام دادن کارهای عجیب و غریب میکند. همچنین انگار زیاد میانهی خوبی با هلن ندارد...