این اثر، یک کمدی رمانتیک غیرمتعارف است که با انحراف از مسیر معمول، به ناکامی میانجامد. داستان، روایتگر زندگی دختری جوان است که درگیر رابطهای آزاردهنده و مملو از سوءاستفاده عاطفی میشود و سپس، تلاش او برای رهایی از این بند را به تصویر میکشد.
لسیا، دختر نوجوانی، توسط مردی به ویلایی مخفی برده میشود که پدر فراریاش و همراهانش در آن پنهان شدهاند. در این ویلای مخفی، جنگی در میگیرد که مرگ و تعقیب و گریزی را به دنبال دارد. در جریان این اتفاقات پرهیجان، پیوند عاطفی لسیا با پدرش تقویت میشود.
داستان در مورد دو دانشجو به نام جورجیا و لورنزو است که در یک کارگاه تئاتر در فلورانس شرکت میکنند. آنها در حال بازی کردن رویاها و آسیبهای دوران کودکی خود هستند. معلم آنها، آلبا، آنها را تشویق میکند تا با اسطورههای درونی خود روبرو شوند. در یکی از صحنهها، یک غول یک چشم مردی را خفه میکند و شاهزاده خانمی را در جنگل تعقیب میکند.
پسری از اهالی یک روستای ماهیگیری، دلباختهی دختر کدخدا میشود. اما پدر دختر، که مردی متعصب و پایبند به سنتهای قدیمی است، با این عشق به شدت مخالفت میکند.
در سال ۱۹۶۱، باب دیلن ناشناخته ۱۹ ساله با گیتار خود به نیویورک سیتی میآید. او در مسیر موفقیت سریع خود، با آیکونهای موسیقی گرینویچ ویلیج ارتباط برقرار میکند و در نهایت، اجرايی انقلابی ارائه میدهد که در سراسر جهان طنینانداز میشود.
وقتی لئونور، فیلمساز بازنشستهای که بر اثر اصابت تلویزیون به سرش به کما میرود، مرز میان خیال و واقعیت درهم میشکند و او ناگزیر میشود در فیلمنامه ناتمام خویش نقش قهرمان اکشن را ایفا کند.
پس از آنکه یک پارک تفریحی با موضوع احیای دایناسورهای منقرضشده در توکیو افتتاح شد، شیرو، سگ خانگی شینوسکه، با یک دایناسور کوچک مواجه میشود. این دو با یکدیگر دوست میشوند، ولی این دوستی احتمال دارد موجودیت پارک را به خطر اندازد.
کاناتا، دانشآموز علاقهمند به موزیک ویدیو، با دیدن اجرای خیابانی معلمی که آرزوهای موسیقیاش را رها کرده، الهام میگیرد و هدف جدیدی در زندگی پیدا میکند.
یک تیم تحقیقاتی علمی پس از سقوط هواپیما در یک کوه یخی، با یک گرگ غولپیکر جهشیافته مواجه میشوند. گرگ، دختر اوتیسم یکی از اعضای تیم را میرباید و پدر برای نجات او، وارد نبردی مرگبار با گرگ میشود.
در یک شهر کوچک واقع در جنوب هند، زنجیرهای از قتلهای حلنشده در طی 18 سال گذشته، منطقهای را در هالهای از ابهام فرو برده است. با وجود تلاشهای پیدرپی، پلیس محلی موفق به یافتن هیچگونه توضیح یا مظنونی نشده است.
شو کیائو، مدرس دانشگاهی سی ساله، در آستانه ازدواج با نامزدش، هو، بانکداری موفق، قرار دارد. آینده او از پیش رقم خورده است. اما در جریان یک برنامه پژوهشی در پراگ، شو با فن، کارگردان تئاتر، ملاقات میکند.
کونگ شیو، کارگر زنی معمولی، در بازه زمانی اواخر دهه 1960 تا اوایل دهه 1980، با شهامت از دو ازدواج ناموفق خود رهایی یافت و در خلال کار طاقتفرسای کارگاه، در اوقات فراغت به نوشتن پرداخت و به یک نویسنده تبدیل شد.
در این داستان درباره تابآوری، انسانیت و قدرت دگرگونکننده هنر، دیوین جی که به اشتباه در زندان زندانی شده است، با بازی در یک گروه تئاتر به همراه دیگر زندانیان، هدفی برای زندگی پیدا میکند