1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
ورود خانواده تاجری به نام لورنزو دزا به شهر، زندگی فلورنتینو آریزای جوان را به هم می ریزد. او که پس از مرگ پدرش با مادر پیر خود زندگی می کند و شغلی در تلگراف خانه شهر دارد، عاشق فرمینا دختر دزای تاجر می شود.اما مخالفت دزا باعث می شود تا فرمینا به دهکده و فلورنتینوی جوان نیز با کمک عموی ثروتمندش برای فراموش کردن این عشق به مکانی دور افتاده فرستاده شوند. پس از گذشت مدتی طولانی با جنگ و شیوع وبا، فرمینا به دنبال یک بیماری با دکتر اوربینو آشنا شده و با اصرار پدر با وی ازدواج می کند. فلورنتینو نیز که تصادفاً ... را کشف کرده و قصد داشته تا بکارت خود را برای محبوب حفظ کند، به خود می قبولاند که باید به خاطر عشق اش به فرمینا انتظاری طولانی را تحمل کند. انتظاری که نیم قرن طول خواهد کشید....
دکتر عالم جراح مغزواعصاب است. وی بصورت اتفاقی در شب تولد پسرش سامان از مریضی اوکه توموری مغزی بود با خبر میشود. وبدنبال پسر ستاره شناسش در کویر به راه میافتد. با مسایل مختلفی روبه رو میشود.
دن چند سالی هست که همسر خود را از دست داده است . وی از همسر خود نیز دارای 3 دختر هست که به انها عشق می ورزد . در جشن شکرانه سالیانه دن به همراه 3 دخترش به شمال سفر می کنند تا در کنار بقیه خانواده دن این سنت را بجا بیاورند در این بین وی با یک خانم باهوش به نام ماری اشنا می شود و بین انها رابطه ی صمیمانه ای شکل می گیرد اما دن متوجه می شود که ماری در واقع نامزد برادرش است و.....
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
سال ۱۹۸۳. داستان در مورد پسربچه بدبختی است که در انگلستان زندگی می کند. او بعد از یک دعوای خیابانی، با گروهی از نژادپرستان ولگرد آشنا می شود. آن ها تبدیل به بهترین دوستان او و حتی همچون خانواده جدیدش می شوند...
طاها رحمانی، دانشجوی اخراجی از دانشگاه، به عنوان راننده در یک آژانس کار می کند. او تحت تأثیر دوست صمیمی اش فؤاد و بر مبنای باورهای شان رأساً تصمیم به اصلاح جامعه و برخورد با کسانی می گیرند که مشهور به ترویج فساد هستند. فؤاد تنها راه اصلاح جامعه را در اعمال خشونت می داند و عقیده دارد جهان باید از مظاهر غفلت پاک شود. از همین رو به دوستش مأموریت می دهد تا زنی تن فروش به نام آهو شریفی را که با برادر کوچکش در محله آنها زندگی می کند، بکشد…
لیندا هانسون که در یک چهارشنبه ی معمولی مشغول کارهای روزمره ی خود می باشد ، ناگهان یک افسر پلیس به منزل او مراجعه کرده و به او اطلاع می دهد که شوهرش جیم یک ساعت قبل در اثر یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده است. لیندا از شنیدن این موضوع به شدت ناراحت می شود و شب را با افسردگی و غم بسیاری می گذارند. اما صبح روز بعد که از خواب بیدار می شود می بیند شوهرش زنده و سرحال در خانه حضور دارد. او تعجب کرده و تقویم را نگاه می کند و می بیند که تقویم به جای اینکه روز پنجشنبه را نشان دهد روز دوشنبه را نشان می دهد. او در ادامه پی می برد که روزهای زندگی اش پس و پیش شده است و با توجه به اینکه از حادثه ی مرگ شوهرش خبر دارد ، تلاش می کند تا از این حادثه به هر طریقی که شده است ، جلوگیری کند و…
این مستند ، یکی از مستند های بی بی سی می باشد که تعداد بسیاری از عکس های تاریخی ، مصاحبه های خبری ، انتقادات تاریخی را جمع آوری کرده است. این واقعه مربوط به اولین بمب هسته ای می باشد که در هیروشیما فرود آمد و ویرانی ناگواری را بر جای گذاشت و …
«دیتو» نویسنده ای است که بعد از 15 سال غیبت، با خبردار شدن از بیماری پدرش، به شهر مادری اش باز می گردد. طی مدت اقامت در آنجا خاطرات زمان جوانی اش، همراه با دوستانش در آن منطقه را مرور می کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 33 جایزه دیگر.
خانواده ي سلطنتي چين دستخوش آشوب است. امپراتور (يون- فات) در حال مسموم کردن تدريجي همسرش (لي) با اضافه کردن زهر به داروي او است. ملکه با ناپسري اش، «شاهزاده وان» (يه) سر و سري دارد و او نيز به نوبه ي خود با «چان» (لي مان)، دختر پزشک قصر. «شاهزاده جاي» (جي چو) از نبردي طولاني با مغول ها بازگشته است و پسر کوچک تر، «شاهزاده يو» (جونجي) نيز از اين که همه ي توجه به برادرانش معطوف شده، در آتش حسادت مي سوزد...
«جينا» (راسل) پيشخدمت رستوران است. او زندگي زناشويي بسيار ناموفقي دارد، با اين همه باردار است. پس از آشنايي با «دکتر پوماتر» (فيلين) زندگي او کاملا عوض مي شود…
بر اساس داستان واقعی، گروهی از پسر بچه های اهل مونتری مکزیک که فوتبال آمریکایی بازی می کنند بعنوان اولین تیم غیر آمریکایی برنده ی جام کوچک جهانی می شوند...
"جکی" به عنوان اپراتور دوربین مدار بسته کار می کند.هر روز او به گوشه ای از دنیای کوچک چشم می دوزد و از مردمی که زیر دیدگان او قرار دارند محافظت می کند.یک روز مردی در مانیتور او ظاهر می شود،مردی که او فکر می کرد هیچگاه نخواهد دید،مردی که او نمی خواهد بار دیگر ببیند.اما او هیچ چاره ای ندارد و باید با آن مرد روبرو شود...
کارن، سارا، و اِما به شهری کوچک در ایالت پنسیلوانیا می روند، جایی که در سال ۱۹۱۳ طی حادثه ای وحشتناک در یک معدن؛ تعداد زیادی از بچه ها زیر زمین به دام می افتند اما یک مشکل وجود دارد، آنها هنوز زنده هستند.......