آسترید برای اجرای کنسرتی ویژه، چهار ساز گرانبهای استرادیواریوس را گرد هم میآورد. با این حال، در حین تمرین، نوازندگان برای رسیدن به هماهنگی با مشکل روبرو میشوند. در نتیجه، آسترید از آهنگساز قطعه میخواهد تا با راهنماییهای خود، به آنها کمک کند.
تام و جری به طور تصادفی در یک موزه به دل زمان سفر میکنند. در طول این سفر، آنها با گروهی از همراهان جدید و جذاب آشنا میشوند و در نهایت، در یک رویارویی پایانی با نیروهای اسرارآمیز درگیر میشوند.
اَبی به عنوان دستیار و نویسندهی پادکست مشهوری که توسط سرنا (دوست دوران دانشگاهش) گردانده میشود، مشغول به کار است. روزنامهنگاری از نیویورک برای تهیهی گزارش در مورد پادکست و سرنا به آنجا میآید. در این میان، اَبی دچار احساسات (عاشقانه) میشود، در حالی که سرنا برای آیندهی خود برنامهی دیگری در سر دارد.
یک روزنامهنگار که در زمینه روابط عاشقانه مقاله مینویسد و شغلش را در خطر میبیند، با یک معرف ازدواج (که خودش ادعای این کار را دارد) شرطی میبندد. آن شخص مدعی است که میتواند شریک ایدهآل و مناسب او را پیدا کند.
کمدینی از فیلادلفیا ملقب به "شمن"، استندآپ کمدی بیپردهای در مورد معضلات اجتماعی اجرا میکند و بهطور خاص بر موضوعات بیخانمانی، نژاد و روابط مدرن تمرکز دارد.
برای پاداش دادن به خود بابت شغل جدید تدریس در ساپورو، مانابوی ۲۹ ساله تصمیم میگیرد شب سال نو را با کمی تفریح در یک کلاب محلی جشن بگیرد. ناگهان دچار خونریزی مغزی میشود و سر از بیمارستان درمیآورد...
گروهی در حال فرار از افراد اورهان، در الازیغ گیر افتاده و در مزرعه مرتضی آقای ظالم و خسیس مشغول به کار میشوند. پس از دریافت تماس اضطراری از همسر عبدی، آنها مجبور میشوند با عجله به سمت کاستامونو فرار کنند. در هنگام فرار، این گروه پولهای مرتضی آقا را میدزدند و دخترش را میربایند.
این مستندنما روایتگر رسوایی در دنیای رقابتی پرورش سبزیجات غولپیکر در بریتانیاست؛ جایی که گیاهان کدوی باارزش کارولین، یکی از پرورشدهندگان نوظهور، به سرقت میرود.
مربی حیوانات، لی جونگ هوان، با دختر نوجوان و رقاص خود، لی سو آ، زندگی پرچالشی دارد. این زندگی عادی هنگامی از هم میپاشد که سو آ به ویروس جهانی زامبی مبتلا میشود.
پارک سِری، دختر ۱۹ سالهای است که میخواهد پیش از یک اعتراف مهم و سرنوشتساز، موهای همیشه وز خود را صاف کند. در همین حال، مسیر زندگی او با یک دانشآموز انتقالی به نام هان یونسوک گره میخورد.
جنی، زنی مادی که با کلاهبرداری پول به دست میآورد، به روستایی در کوه جیریسان فرار میکند. او در آنجا از وجود یک شراب جنسینگ وحشی هزارساله که خاصیت درمانگری دارد باخبر میشود و تصمیم میگیرد آن را از یک پدربزرگ بیمار و نوهاش بدزدد. اما نقشه ساده او، پس از برخورد با پسر عجیبوغریبی به نام دُئِن-جانگ، به هم میریزد و اوضاع از کنترل خارج میشود.
وقتی لوانگ فی جاز از کسوت روحانیت خلع میشود و مجبور است زندگی در معبد را با دنیای واقعی عوض کند، چه اتفاقی میافتد؟ از ذکر و دعا خواندن تا جستجو برای شغلهای جدید، ماجراهای تازه و یک سبک زندگی کاملاً نو، آیا میتواند از پس آن برآید؟ آیا میتواند دوباره به لباس راهبان بازگردد؟
هر بدنی از تعداد بیشماری سلول تشکیل شده که مثل یک ارتش منظم عمل میکنند. هر کدام از این سلولها وظیفه خاص خود را دارد. هدف نهایی و هماهنگ همه این سلولها این است که کل بدن یا موجود زنده بتواند به فعالیت خود ادامه دهد و زنده بماند.
این داستان به ماجرای دو دوست و یک خانواده میپردازد که در مواجهه با رازها و پیچشهای مداوم، درگیر جنبههای تاریک و بیثبات یک جامعه غیراخلاقی میشوند. این روایت تصویری است از انسانیتی که به دنبال تازگی و پذیرش است و شخصیتها را مجبور به رویارویی با دروغهایشان میکند.