"دن" و همسرش "مری" پس از اینکه در خانهی تعطیلات خانوادگیشان با یک روح برخورد میکنند، فوراً یک جنگیر را استخدام میکنند تا از شر موجودات اهریمنی خلاص شوند. اما "دن" بزودی متوجه می شود که بیرون کردن این موجودات از خانه، آنطور که بنظر می آید کار ساده ای نیست...
در اوایل دهه هفتاد میلادی "کلیفورد ایروینگ" بیوگرافی جعلی خود از "هوارد هیوز" را به یکی از ناشران درجه اول فروخت.چیزی که تبدیل به یک بمب رسانه ای شد...
بازماندگان به دست یک پیامبر به نام "باس گوس" نجات می یابند ، کسی که ظاهرا قالبت کنترل حیوانات را دارد ، وی مردم را به سمت یک شهر بزرگ منتقل میکند و در حین راه با "جین کلود" اشنا میشوند که اطلاعاتی از این حیوانات شیطانی دارد و ...
در سال 1940، یک زن متاهل و یک فیلمنامه نویس همینطور که در حال کار بر روی یک فیلم تبلیغاتی درباره عملیات تخلیه سربازان متحدین از دانکرک هستند، مجذوب یکدیگر می شوند...
"رام" (Girish Taurani) عاشق "سونا" (Shruti K. Haasan) میشود. او در مزرعه پنجاب زندگی می کند، جایی که برادر بزرگترش او را به چالش می کشد. در صورتی که بتواند محصول بیشتری در مزرعه برداشت کند اجازه خواهد داشت با سونا ازدواج کند...
"سم" یک فرده بیکار و در تلاش برای نگهداری خواهرش می باشد ، تقریبا همه چیزخوب پیش می رود تا اینکه ورود یک زن و شوهر به خانه آن ها همه چیز را تغییر می دهد ...
دو شریکِ یک جوینده طلا بهنام «کیبل هوگ» (روباردز جونیز) همه دار و ندار او از جمله قاطر و قمقمه آبش را به زور اسلحه میگیرند. «هوگ» سرگردان در میان برهوت در آستانه مرگ است که معجزهای نجاتش میگیرند. «هوگ» سرگردان در میان برهوت در آستانه مرگ است که...
یک نویسنده ی گیج و سرافکنده که در جستجوی یک موضوع خوب برای داستان بعدیش است، ماجرایی برایش پیش میاد و عاشق کسی می شود که اعتقادی به عشق و عاشقی ندارد...
چند دوست به همراه اعضای مافیای روسیه در جزیره ای دور افتاده گرفتار می شوند در حالی که استفاده از مواد مخدری جدید در یک مهمانی همه را تبدیل به زامبی کرده است...