دو دختر یتیم آرزوی داشتن پدر و مادری مهربان را در دل داشتند، اما این آرزو هنوز برآورده نشده بود. کودکی آشفته و ناراحت به آنها در خانهی کودکان پیوست. مدیر خانه تصمیم گرفت تا با بردن آنها به مزرعه در تعطیلات، روحیهی آنها را بالا ببرد و کمی شادی به زندگیشان ببخشد.
در داستان "افسون شده"، یک پرنسس شجاع به نام الیان برای نجات پدر و مادرش که به هیولا تبدیل شدهاند و همچنین برای حفظ پادشاهیشان، سفری پرماجرا را آغاز میکند.
داستان از یک بزبان ناامید آغاز میشود که برای رهایی از طلسمی که مانع ازدواجش شده، به جادوگری پناه میبرد. جادوگر نیز برای محک زدن او، وظایفی دشوار و تقریبا غیرممکن به او میدهد.
پسرک کوچکی که در نوشتن نامهاش به بابا نوئل مرتکب اشتباه املایی بزرگی شده بود، ناخواسته باعث آمدن جک بلک شیطانصفت شد تا شادیهای کریسمس را به کام همه تلخ کند.
یوست واندکاستیل در برنامهی پایان سال، خودش رو خبرنگار جنگی معرفی میکنه که در جنگ فرهنگی شرکت داره. این جنگ فرهنگی جنگیه که همه توش درگیرن، حتی آدمهای عادی مثل عمه ترودی. برنامهی اون پر از شوخیهای تند، حرفهای رک و بیان احساسات به شکل اغراقآمیز خواهد بود.
سه برادر به همراه پسر کوچک خانواده، برای کمک به گروه موسیقی مدرسه که مدیر آن را ترک کرده است، وارد عمل میشوند. در این حین، آنها با چالشهای شخصی و خانوادگی نیز مواجه میشوند.
مکس کاسی در کودکی به طور تصادفی بابانوئل را میکشد و سالها بعد تلاش میکند تا این اشتباه را جبران کند. اما موجودی که او احیا میکند به جای نیکوکاری، به یک قاتل خونریز تبدیل میشود و جان دوستان مکس را تهدید میکند.
بارداری غیرمنتظرهی لولا،برنامههای زندگی او را به هم ریخت. او در برابر مادرشدن مقاومت میکند، در حالی که برونو مشتاق پدر شدن است. این شرایط، لولا را مجبور میکند که با ترسها و انتظارات جامعه روبرو شود و برای آیندهی خود به دنبال یقین باشد.