زندگی گرگ پس از تعطیل شدن آژانسش، تا زمانی که تصمیم گرفت به فلو پیشنهاد ازدواج دهد، آرام بود. اما او مجبور شد او را به پدر و مادرش معرفی کند که یک کلاهبردار و یک بازیگر سابق بودند. برای همین، چارهای جز بازگشایی آژانس و پیدا کردن والدین جعلی نداشت...
گروهی از افراد بسیار متفاوت که در سال 1975 در کمونی به نام "همراه" زندگی می کردند. اکنون سال 1999 است و این اجتماع به کوچکترین اجتماع جهان تبدیل شده است. این کمون تنها از دو نفر - گوران و کلارسه - تشکیل شده است...
داستان واقعی ثروت های لهستانی و داستان قهرمانان قسمت اول ادامه رنگارنگ خود را دارد. آیا دوستان تجاری می توانند زمانی که پول بیشتری در جریان است به یکدیگر اعتماد کنند؟ ...
وقتی همسر مارک به طور غیرمنتظره ای می میرد، دنیای مارک فرو می پاشد و او و دو دوست صمیمی اش را به سفری به پاریس می فرستد که حقیقت های سختی را که هر یک از آنها باید با آن روبرو می شدند، آشکار می کند...
شایعه ای در مورد پالاوی پاتل، یک زن خانه دار متعهد، میانسال و فداکار که به رقص و آشپزی علاقه دارد، در آستانه نامزدی پسرش تجاس با دختری ثروتمند همه چیز عوض می شود..
تیلور نامزدش را از دست داده است، اما برای اینکه خانوادهاش را ناامید نکند، برای تعطیلات، تست بازیگری برای کسی که نقش نامزدش را بازی کند، برگزار میکند....
وقتی هابیل متوجه میشود که مادرش در حال ازدواج با مردی در زندان است، عصبانی میشود. او با کمک بهترین دوستش هر کاری که لازم باشد برای محافظت از او انجام می دهد. اما ملاقات با ناپدری جدیدش ممکن است دیدگاه جدیدی به او ارائه دهد.
ولید در حالی که از افسردگی رنج می برد آرزوی حرفه نویسندگی را دارد. او با همسایه خود - یک کلاهبردار کوچک - رابطه برقرار می کند. در حالی که این طرح به یک دوستی غیرمنتظره تبدیل می شود، آنها را به سفری از برخوردهای تاریک سوق می دهد...
جیمی از پایان رابطهاش با دوست دخترش پشیمان است، در حالی که ماریان نیاز به آرامش دارد. آنها برای شروع دوباره، به سفری جادهای غیرمنتظره به تالاهاسی میروند. اما با برخورد به گروهی از مجرمان ناشی، مسیر سفرشان را به هم میریزد...
هنگامی که یک دانشمند دلشکسته برای شروعی مجدد به خانه باز می گردد، برادرش فرد غریبه و خوش تیپی را اجیر می کند تا وی را متقاعد سازد زمین های خود را به فروش برساند...