تئیچی، دانشآموز دبیرستانی، برای رسیدن به آرزوی سلطنت، در انتخابات ریاست کلاس مدرسهاش دخالت میکند. این انتخابات با رقابت شدیدی همراه است و تئیچی برای پیروزی از هر ترفندی استفاده میکند.
در سال 1965، ژائو دی باردار توسط خانواده شوهرش اخراج و مجبور به بازگشت به خانه می شود. او دوقلو به دنیا می آورد اما به دلیل فشار خانوادگی و خرافات یکی از آنها را برای فرزندخواندگی رها می کند...
یک بازیگر رومانیایی متواضع در 30 سالگی، که به سختی بین یک قسمت پیچیده در یک موزیکال، یک همسر افسرده، و وسواس یک زلزله قریب الوقوع و ویرانگر زنده می ماند، قربانی پدرخود می شود...
آکادمی دخترانهی اُواری بار دیگر با تعطیلی روبرو میشود و دختران باشگاه تانکری باید در یک مسابقهی دیگر شرکت کنند تا مدرسهی خود را از تعطیلی دائمی نجات دهند!...
کمرون اسپوسیتو، کمدین مشهوری است که برای جشن مجردی خود، یک ویژه برنامه استندآپ کمدی برگزار کرده است. او در این برنامه به بیان طنزآمیز حقایقی تلخ درباره موضوعات اجتماعی و شخصی میپردازد.
وقتی گروه گلممتال “سونیک گریو” که در سال 1989 به عنوان یک گروه یکترانهای معروف شدند، به امید بازگشت به کوچلا سفر میکنند، توقف پیتوتی آنها در جاشوا تری یک حملهی “غیرعادی” و “فرازمینی” را به وجود میآورد و آنها باید خودشان را از خطر نجات دهند...
زکی که یک دزد بانک است به تازگی از زندان آزاد شده و میخواهد پولهای دزدیدهشده را که قبل از رفتن به زندان توسط همدست خرفتش دفن شده بودند، پس بگیرد. اما وقتی به محل میرسند، متوجه میشوند که دبیرستان فریدا کالو روی پولها یک سالن ورزشی ساخته است. زکی تصمیم میگیرد به عنوان یک معلم جایگزین در آن دبیرستان شغل بگیرد که هیچ معلمی نمیتواند در آنجا بماند...
تئاتر لوئیجی در آستانه تعطیلی است و او فقط یک شب فرصت دارد تا آن را نجات دهد. در تلاش برای انجام این کار، او و دوستش، فیزا، در سراسر پاریس سفر می کنند تا کسی را پیدا کنند که بتواند اجرا کند...