داستان واقعی مردی که در طول ساخت آخرین فیلم کوبریک، چشمان کاملا بسته (1999) به عنوان کارگردان، استنلی کوبریک ظاهر شد، علیرغم اینکه اطلاعات بسیار کمی در مورد کار خود داشت و هیچ شباهتی به او نداشت...
«کمپ» ( جانی دپ ) روزنامه نگار مستقلی است که به منظور کار در یک روزنامه محلی به منطقه کارائیب مسافرت کرده است. یکی از دلائلی که کمپ را به این منطقه کشانده، مردم سالم و محیط دست نخورده آن است. اما کمپ به محض اینکه جهت مصاحبه ای کاری نزد سردبیری خشن به نام «لاترمن» ( ریچارد ینکینز ) می رود، متوجه می شود که شرایط مورد نظرش چندان هم به آن چیزی که فکر می کرده شباهت ندارد و به نوعی، بیشتر افراد این منطقه از فرهنگی عجیب و غریب برخوردارند...
پلیس سرخورده فونگ لای کوئن پس از کارهای قهرمانانه اش ترفیع می یابد. با این حال، پس از یک سری ضرب و شتم، پس از حمله به VIP که قرار است از او محافظت کند، تقریباً او از کار بیرون انداخته می شود ...
چهار دوست قدیمی دانشگاهی که در دهه چهل زندگیشان هستند، در زمان سختی و ناامیدی دور هم جمع میشوند. شادیهای قدیمی زنده میشوند، اما واقعیت تلخ مشکلاتشان نمیتواند آنها را راضی کند و در نهایت دوستیشان را به خطر میاندازد.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 122 جایزه و نامزد دریافت 87 جایزه دیگر.
«مایلز» (جیاماتی) معلم و نویسنده ی ناموفقی است که در میان سالی از همسرش جدا شده است. «جک» (چرچ) نیز دوستی صمیمی است که «مایلز» او را از دوران دانشجویی می شناسد. «جک» قرار است هفته ی آینده ازدواج کند و «مایلز» به عنوان هدیه ی ازدواج به او پیشنهاد می کند که یک هفته ای به کالیفرنیا بروند...
سگی پس از کاشت میکروچیپ که به او قدرت خاصی می دهد، پسر جوانی را درگیر گفتگو و ماجراجویی می کند. سگ، پسر و دوستش که با یک افسر پلیس محلی دوست می شوند، با خنثی کردن نقشه موذیانه یک دانشمند شرور برای تبدیل همه بچه ها به ربات های بی فکر، به تلاشی برای نجات جهان می روند...
می یک رزمی کار و پزشک طب چینی است که در معبدی در کوه "اومی" زندگی می کند. با همراهی ارباب دوست داشتنی اش، میزری، او تصمیم می گیرد از زن بدنام، تایگر هونگ، که قبلاً به او کمک کرده بود، کمک بگیرد تا بتواند دلشکستگی را تجربه کند و ...
رالف کرامدن، راننده اتوبوس نیویورکی طبقه کارگر، برای او و بهترین دوستش، اد نورتون، که همیشه در مشکلات به او کمک می کند، طرح هایی برای ثروتمند شدن سریع ارائه می دهد...
لوک ویلسون نقش یک شریک خوش قلب را بازی می کند که در یک هتل بازنشستگان شغلی پیدا می کند. سه تن از ساکنان مسن به او کمک می کنند تا دوستش را به دست آورد، زیرا او به آنها کمک می کند تا با فساد هتل مبارزه کنند...
وایکینگ ها به کشور گل می آیند و برادرزاده رئیس را می ربایند. رئیس، آستریکس و اوبلیکس را به شمال میفرستد تا او را پس بگیرند، اما برادرزاده عاشق دختر رئیس وایکینگها شده است. چه باید کرد؟...
نا-نان از دوران کودکی با دونگ می و جونگ جون بهترین دوستانش را میشناخت و حالا این سه نفر فراز و نشیب زندگی مجردی پرتلاطم خود را با هم به اشتراک میگذارند. اما ...
دختر مجردی که در نیویورک زندگی میکند، سعی میکند با پیدا کردن دوست پسر عالی به عنوان قرار ملاقات برای عروسی قریبالوقوع، دشمن دبیرستانی خود را تحت تاثیر قرار دهد، بعدها برای پر کردن این صورتحساب، وارد یک سری قرارهای کور میشود...