یک کمدی دبیرستانی دهه 50 درباره یک مثلث عشقی که به طرز وحشتناکی به سمت بدی کشیده می شود، زیرا دو نوجوان جوان کشته شده برای انتقام ، به جشن خود بازمی گردند...
جیکوب و ماری توسط پدرشان رها شده و به دستور او برای پیدا کردن عمویشان در اسپانیا میروند. در آنجا، ماری با دیگو ازدواج میکند، اما جیکوب متوجه میشود که دیگو در فعالیتهای جنایی دخیل است که آنها را در خطر قرار میدهد...
ادی عاشق بیسبال است. پدرش مربی اوست و بهترین دوستانش هم تیمی های او هستند. اما اگر دستکش خود را با دستکش فر معامله کند، آیا آنها از او ناامید خواهند شد؟..
زنی تنبل، میانسال و سرکوب شده، پس از ضربه خوردن به سر، به یک معتاد جنسی تبدیل میشود و سپس وارد خرده فرهنگ زیرزمینی معتادان جنسی در حومه بالتیمور میشود...
دو شریک می بینند که شرکت دات کام خود قبل از اینکه آنلاین شود سقوط می کند. فرانک (آدام ترز)، مجردی شکست خورده، با اکراه به خانه پدر و مادرش نقل مکان می کند، در حالی که جاش (اندرو مک کارتی)، یک متخصص کامپیوتر با همسر و پسرش، یافتن یک شغل واقعی را غیرقابل تصور می داند...
اون-جین، سرکردهی سابق گروه قیچی، که حافظهاش را از دست داده است، همچنان از جه-چول که صاحب یک رستوران است و او را به عنوان خدمتکار در خانهاش نگه داشته است، در برابر یک گانگستر حسود که میخواهد کسب و کارش را تصاحب کند، دفاع میکند.
یک شیرینی زنجفیلی شرور اما جذاب به شکلی غیرمنتظره جان میگیرد و در وجودش روح یک قاتل محکومشده جای دارد. این هیولای شیرینی زنجفیلی به دنبال انتقام از دختری است که باعث شد آن قاتل به صندلی الکتریکی فرستاده شود.
مارکو پولونی (کاستاس ماندیلور) نانوایی که نانوایی خانوادهاش در حال ورشکستگی است، سعی میکند از فروش ملک عمو فاب (دیوید پروال) جلوگیری کند. مارکو با شیرینیپز رستوران، گریس کارپنتر (لورن هالی) همکاری میکند تا در مسابقه 250000 دلاری دسر شرکت کند...
خانم خانه دار بروکلینی افسرده جوآن با آبراهام آشنا می شود و متوجه می شوند که علامت مارک مشابهی روی بدن خود دارند و هر دو با یک نیروی بیگانه مواجه شده اند...
آویوا دختر سیزده سالهای است که کمی دستوپاچلفتی و بسیار حساس است. مادرش، جویس، زنی مهربان و دلسوز است، و پدرش، استیو، با اینکه مردی عادی است، اما گاهی اوقات زود عصبانی میشود. این فیلم به زندگی خانوادگی، روابط دوستانه و ارتباطات او با همسایگانش میپردازد.
رئیس جمهور ایالات متحده که پس از دو دوره ریاست جمهوری بازنشسته شده است، به زادگاه خود در موزپورت، مین باز می گردد و تصمیم می گیرد برای شهردار شدن در برابر یک نامزد محلی دیگر رقابت کند ...
جنی و شیوا دوستان دانشگاهی به دلیل سوء تفاهم راه خود را از هم جدا می کنند. اگرچه آنها عاشق هستند و می دانند که نمی توانند بدون یکدیگر زندگی کنند، اما نفس آنها مانع از اتحاد آنها می شود...
یک دختر نوجوان متقاعد شده است که شهر زادگاهش حول او می چرخد تا اینکه خانواده اش وسایل خود را جمع کرده و به حومه شهر نقل مکان می کنند، جایی که او خود را در رقابت برای جلب توجه می بیند...