دو دوست صمیمی ، کانی (نیا واردالوس) و کارلا (تونی کولت) در فرودگاه شیکاگو یک آهنگ و رقص دارند، اما پس از مشاهده یک قتل، فرار می کنند. در لس آنجلس، آنها به صحنه درگ کوئین شهر نگاه میکنند و با این باور که موفقیت در صحنه فقط یک تغییر کمد لباس است، تبدیل به یک زن میشوند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 44 جایزه و نامزد دریافت 46 جایزه دیگر.
جانی کش در سال 1932 در آرکانزاس آمریکا بدنیا آمده و در یک خانواده کارگری بزرگ می شود. او علاقه بسیار زیادی به موسیقی کانتری پیدا می کند و اولین ترانه های خود را بهنگام خدمت در نیروی دریائی در آلمان می نویسد. پس از بازگشت به امریکا، با دختری به اسم ویوین ازدواج می کند و در یک شغل معمولی مشغول می شود. اما رویای او خواننده شدن است و نهایتاً با یک تهیه کننده نامدار به اسم سام آشنا شده و سفری را برای اجرای چند کنسرت آغاز می کند. جانی با هر ترانه ای که می خواند مشهورتر می شود اما مشکل اینجاست که او به مواد مخدر و مشروبات اعتیاد پیدا کرده است. یکی از همراهان او به دختری اسم جون کارتر است سعی می کند تا او را از شر اعتیادش نجات دهد و همین موضوع باعث شکل گرفتن روابط عاشقانه ای بین آندو می شود...
یک دختر نوجوان متقاعد شده است که شهر زادگاهش حول او می چرخد تا اینکه خانواده اش وسایل خود را جمع کرده و به حومه شهر نقل مکان می کنند، جایی که او خود را در رقابت برای جلب توجه می بیند...
برنده 1 جایزه ساعات پربیننده همچنین دریافت 8 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
باب دیلن در دهه 1960، از یک خواننده فولک سنتی به یک خواننده اعتراضی و سپس به یک ستاره راک تبدیل شد. این تغییر سبک، باعث اعتراض برخی از طرفداران قدیمی او شد، اما دیلن با ادامه این مسیر، جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگترین هنرمندان موسیقی تثبیت کرد...
نوازندهای پس از یک اتفاق تلخ به شهرش بازمیگردد تا با دخترانش آشتی کند و برای این کار باید با همسر سابق بدرفتارش که سالها پیش از او فرار کرده بود، روبرو شود.
نمایش باله «پرنده آتشین»، با الهام از یک داستان فولکلور روسی، یک اثر هنری است که با ترکیب باله کلاسیک و جلوههای ویژه، داستانی عاشقانه و افسانهای را به تصویر میکشد. موسیقی دلنشین استراوینسکی و رقصهای پرشور و ماهرانهی کودلکا، به این نمایش زیبایی خاصی بخشیدهاند.
یک ستاره سالخورده سینمای گاوچران صحنه فیلم را رها می کند و سعی می کند با مادرش که سی سال است او را ندیده است ارتباط برقرار کند، اما متوجه می شود که فرزندی دارد که هرگز از او خبر نداشت...
رمکو، یک فوتبالیست یازده ساله و با استعداد، تنها یک رویای بزرگ در سر دارد، انتخاب شدن برای بازی در تیم ملی زیر دوازده سال هلند. پدرش اریک مربیگری او را بر عهده داشته و ...