بسیاری از خانواده های سلطنتی به دلیل انقلاب فرانسه در قلعه ای زندانی شده اند."مارکوس د سید" مرد بدنامی در آنجا زندانی است و توسط دیگران رانده شده است.دختر نوجوانی درو از چشم پدر و مادر خود با او ارتباط برقرار می کند و درباره او و زندگی اش شناخت پیدا می کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
فیلم داستان کارآگاه خصوصی به نام "فیلیپ مارلو" و تلاش او برای پیدا کردن "ولما" رقاص یک کلوپ شبانه و دوست دختر "موس مالوی" تبهکاری که تازه از زندان آزاد شده را روایت می کند...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 12 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
متهمان "جان جکسون" و "نوا کالن" از یکدیگر متنفر هستند. پس از اینکه اتومبیل زندان دچار سانحه می شود، آنها فرار می کنند. در حالیکه به یکدیگر بسته شده اند آنها باید به یکدیگر کنار بیایند. وقتی خود را آزاد می کنند دشمنیشان تبدیل به دوستی و احترام می شود...
"فلورنس کارلا" و معشوقش "جولین تاورنیر" قصد دارند با تظاهر به خودکشی همسر او را به قتل برسانند.اما وقتی "جولین" او را به قتل رسانده و به داخل اتومبیل خود می برد متوجه می شود که طناب را بیرون پنجره جا گذاشته است و...
در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980، ترورهای متعدد در سیسل توجه نماینده کمونیست "پیو لا توره"، کسی که "ژنرال کارلو آلبرتو" را به عنوان بخشدار پالرمو انتخاب کرد را جلب می کند. ژنرال با همان روشهایی که مافیای سرخ را شکار می کرد سر کار آمد و...
پس از نبردی با تبهکاران رقیب، یک گنگستر خرده پا توسط دکتری الکلی معالجه می شود. دکتر بیماری سل مرد را تشخیص داده و او را متقاعد می کند درمانش کند. آن دو از رابطه دوستانه خود لذت می برند تا اینکه رئیس سابق مرد از زندان آزاد می شود...
فیلم با صحنه یک قتل وحشیانه آغاز می شود.بعدها مشخص می شود که دانش آموز دبیرستانی "آلیس" معشوق خود "لوک" را متقاعد کرده تا یکی از دانش آموزان را که ادعا می کند با دوستانش به او حمله کرده اند به قتل برساند و...
یک دختر نوزده ساله آماده می شود تا دست به بمبگذاری انتحاری در میدان تایم بزند.او به یک لهجه نامشخص آمریکایی صحبت می کند و مشخص کردن قومیتش غیرممکن است.ما هیچگاه نمیفهمیم او چرا این تصمیم را گرفته است!ما فقط می دانیم که او به باورش بسیار اعتقاد دارد...
"علی"،"کویته"،"عمر" و "بوبکر" بچه های خیابانی هستند.از زمانی که گروه خود و "دیب" را ترک کرده اند در مناطق بندری کازابلانکا زندگی می کنند.آنها در سایه ترس انتقام "دیب" زندگی می کنند."علی" دوست دارد دریانورد شود.زمانی که او با مادرش زندگی می کرد داستانهایی درباره جزیره ای اسرارآمیز با دو خورشید شنیده است و تلاش می کند به همراه دوستانش آن مکان را پیدا کند...
"هلن" دختری زیبا اما ناشنوا است که برای خانم "وارن" کار می کند."خانم وارن" دو پسر دارد،"آلبرت" و "استیون" که در عمارت او زندگی می کنند.اما وقتی تعدادی قتل در محله اتفاق می افتد او نگران امنیت "هلن" می شود.او از روانپزشک خود "دکتر پری" درخواست می کند او را به مکان امنی ببرد.اما وقتی مرگی درون عمارت او اتفاق می افتد مشخص می شود که "هلن" در خطر است...