کاترین و الکساندر زوجی ثروتمند و پیچیده برای سر و سامان دادن به ویلای عموی مرحوم خود به نپال سفر می کنند. رابطه آنها رو به سردی می رود و شرایط نپال نیز به این مشکل می افزاید و ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
"فرد گراهام" (کیل) بازیگر / کارگردان و "کول پورتر" (رندل) روی نسخهای موزیکال از نمایشنامه کمدی شکسپیر "رام کردن زن سرکش" کار میکنند و هر دو در مییابند تنها زن مناسب برای ایفای نقش اصلی، همسر سابق "فرد"، "لیلی وانسی" (گریسن)، است دردسر وقتی شروع میشود که نقش "بیانکا"، خواهر کوچکتر زن سرکش به دوست کنونی "فرد"، "لوئیس لین" (میلر)، محول میشود. "فرد" در نقش "رام کننده" از تحریک زن سابقش لذت میبرد در حالی که همرقص "لوئیس"، "بیل" (رال) ظاهراً به خاطر عادت به قمار، کار دست "فرد" و گروه نمایشی داده است. در شب افتتاحیه، دو گنگستر (وین و ویتمور) برای طلب بدهیها میآیند و تداخل حضور آنان با رابطه عشق ـ نفرت "فرد" و "لیلی"، گرفتاریهای متعدد را بهبار میآورد...
برنده 8 جایزه اسکار. همچنین 14 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
بندر پرل هاربر ، جنگ جهانى دوم . سرباز تازه وارد ، « رابرت ا . لى پرويت » ( كليفت ) ، از بوكس حرفهاى بيزار شده است و حاضر نيست كه بار ديگر داخل رينگ برود . پس از اين كه فرمانده جديد او « سروان هولمز » ( اوبر ) مىبيند « پرويت » به هيچ صورتى ديگر بوكس بازى نخواهد كرد به « گروهبان ميلتن واردن » ( لنكستر ) دستور مىدهد تا با سپردن كارهاى پست او را اذيت و خوار و خفيف كند...
"ایاگو" با موفقیت "اوتلو" را متقاعد می کند که همسرش به او خیانت می کند. او شخصیتی شرور با خواسته های شخصی خود است. برداشتی مملو خشم و حسادت از داستان کلاسیک "شکسپیر" !
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
« شان تورنتن » ( وين ) مشتزن امريكايى ايرلندى تبار به دهكده ى زادگاهش در ايرلند باز مى گردد تا گذشته اش را ( مرگ رقيبش بر اثر ضربات او ، در يك مسابقه ) فراموش كند . او خيلى زود با « مرى كيت » ( اوهارا ) ازدواج مى كند ، اما طبق سنت ، ازدواج اين دختر تا پيش از دريافت جهيزيه اش كه برادرش ( مك لاگلن ) از دادن آن امتناع مى كند رسميت نمى يابد ...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
«هرى براک » ( کرافورد ) که با تجارت آهن قراضه ثروتى بهم زده است ، از محبوبه خنگ و از همه جا بیخبر خود ، « بیلى دون » ( هالیدى ) به تنگ می آید و معلمى به نام « پل ورال » ( هولدن ) را به خدمت میگیرد تا او را « آدم » کند .