ک زوج ه.م.ج.ن.س.گر.ا. که در انتظار دوقلو هستند، باید برنامههایشان را تغییر دهند وقتی به هر یک از آنها شغل رویاییشان پیشنهاد میشود، و یکی از آنها مجبور میشود نقش سنتی والد خانهدار را بر عهده بگیرد.
وقتی «پل» بیخیال و «لونا»ی نامزدِ مردد در یک عروسی مراکشی بهطور اتفاقی با هم برخورد میکنند، اوضاع پیچیده میشود؛ چراکه آنها متوجه میشوند قادر به فرار از محل برگزاری، خودشان و یکدیگر نیستند.
وقتی بودجه برنامههای بعد از مدرسه کم میشود، معلمها جاش و الا قبل از اینکه برای پیدا کردن یک کمک مالی بزرگتر متحد شوند، به جمعآوری پول روی میآورند و در این راه به شدت عاشق هم میشوند.
داستان درباره یک زن بازرگان موفق است که به طور تصادفی به جای اقامتگاه لوکس، در خانهای روستایی در کوههای کارپات ساکن میشود. او که به تجمل عادت دارد، باید خود را با این زندگی جدید وفق دهد. پیچیدگی زمانی آغاز میشود که صاحبخانه، یک نظامی، به طور غیرمنتظره بازمیگردد و آنها مجبور به زندگی مشترک میشوند.
کریستا از زندگی سادهای که با همسر بسیار دوستداشتنیاش دارد، راضی است. اما همسر بلندپروازش در قمار خروسجنگی شکست سنگینی میخورد و مجبور میشود دست به جنایت بزند. کریستا برای نجات همسرش، مجبور میشود از جسم خود استفاده کند.
داستان "پسرهای زیبا" درباره یک مثلث عشقی بین گری، جوانی با ظاهری ظریف، جاناس، دوست صمیمی او، و یتس، عشق قدیمی گری است. گری در تلاش است تا عشق را پیدا کند اما ...
عشق میان یک درونگرا و زنی با اعتماد به نفس شکوفا میشود، اما شیوع یک بیماری همهگیر مرموز که مبتلایان را با محیط ادغام میکند، رابطه آنها را تهدید کرده و این زوج را در یک کابوس تغییرشکلدهنده گرفتار میسازد.
اِولین در یک صبح از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که با یک ستاره راک ازدواج کرده است. او که شب قبل همه چیز را فراموش کرده است، حالا باید با زندگی جدید و پر از چالشی که در انتظارش است، کنار بیاید.