هفته ها قبل از عروسی سلطنتی ، شاهزاده آلبرت شیطانی نروژی یک قانون قدیمی را پیدا می کند که می تواند ولیعهد دانمارک را مجبور کند به جای نامزد دوست داشتنی و آمریکایی خود ، با دختر دو چهره آلبرت ازدواج کند...
یک دانشآموز همجنسگرای زورگو و تضعیف شده در یک مدرسه پسرانه از یک گل جادویی برگرفته از "رویای یک شب نیمه تابستان" شکسپیر استفاده میکند تا بسیاری از افراد جامعه خود را همجنسگرا کند، از جمله یک بازیکن راگبی زیبا برای خودش.
گروهی از مردم ناگهان خود را در 20 سال گذشته می بینند. هیروشی، یک تاجر 30 ساله، آن را فرصتی برای کمک به یک زن جوان از گذشته خود می داند که یاد و خاطره او را همیشه گرامی داشته است...
رابطه جنسی و عشق. برخی به دنبال آن هستند، برخی به آن نیاز دارند، برخی آن را نادیده می گیرند و برخی هزینه آن را می پردازند، اما همه ما درگیر آن هستیم. این فیلم در یک بعد از ظهر در همپستد هیث لندن می گذرد و به بررسی جزئیات هفت زوج می پردازد...
جک یک N.Y.C است. مدیر تبلیغاتی با زندگی براق مانند تبلیغاتی که می چرخد. جیل تازه وارد شهر شده است و چیزی جز شخصیت آتشین و ایده آل های عاشقانه اش ندارد...
لی آن همه مرد ها را طرد می کند تا زمانی که در نگاه اول عاشق جرمی می شود. آنها با هم در 29 فوریه 1980 به محله چینی ها، سنگاپور سفر می کنند. با این حال، او نامزد کرده است، اما ...
شوخی نیما جوان و بازیگوش با سیم برق زنده، مادرش را می کشد و پدرش دیال را به ترتیب از مرگ نیما و همسرش عصبانی و ویران می کند. دایال به قدری از دخترش عصبانی می شود که نمی تواند دیدن او را تحمل کند.
سارا دیویس نابغه پانزده ساله فوتبال این شانس را دارد که به تیم ملی ایالات متحده بپیوندد، اما او باید در دبیرستان، عاشقانه، ورزش و فشار والدین در حالی که اولویت های خود را تعیین می کند، دستکاری کند...
در حین جستجوی متون مقدس بودایی، راهب بدبخت (نیکولاس تسه) با مردم مارمولک، یک مطرود خانه دار (چارلین چوی) و یک شاهزاده خانم فراری (فان بینگ بینگ) روبرو می شود...
یک ولگرد قهرمان تبدیل به یک شخصیت تلویزیونی «پنجههای بابانوئل» میشود، در حالی که یک شاهزاده در یک فروشگاه بزرگ مشغول به کار میشود تا نظر معشوقهاش را در زمان کریسمس به خود جلب کند...