جون-یانگ، مردی مجرد، در حالی که دوستان و برادرش ازدواج کرده اند، هنوز به دنبال عشق و دلدادگی نیست. یون-هی، زنی در آستانه سی سالگی، به شدت به دنبال همسری مناسب میگردد.
یک هنرمند انگلیسی دل شکسته به امید ادامه زندگی به هوپ آمریکا سفر می کند. او با کشیدن چهره در آنجا شروع می کند. او با مندی ناز دوست می شود. اما پس از آن...
جین سو در یک کانال هواشناسی محلی به عنوان مجری کار می کند. زندگی او تا روزی که تصادف می کند بسیار ساده بود . وی آسیب جسمی جدی ندید اما از فراموشی نسبی رنج می برد. او در تلاش برای بازگشت به زندگی عادی خود، سرنخ هایی در مورد زنی پیدا می کند که به نظر می رسید احساس زیادی نسبت به آن داشته است...
در یک روز بارانی " چی یول " که یک مکانیک است بر حصب تصادف با یونگ هو " که زنی خدمتکار است و در سفارت فرنسه کار می کنند با هم آشنا میشوند . آنها برای خودنمائی هر یک خود را یک نجیب زاده معرفی می کنند و ...
«ماتیو» ، دانشجویی امریکایی که در پاریس تحصیل می کند، با خواهر و برادر فرانسوی به نام های «تئو» و «ایزابل» آشنا می شود که مثل او، عاشق فیلم و سینما هستند. در حالی که شورش های دانشجویی مه ۱۹۶۸ در بیرون از آپارتمان آنان اوج گرفته، این سه دوست، رابطه ای غریب را برقرار می کنند…
جنی، زن جوان آمریکایی، به پاریس نقل مکان می کند و با جک، که به ظاهر مرد رویاهای اوست، درگیر می شود. با این حال، او چیزهای زیادی برای پنهان کردن دارد و جنی به سرعت سبک زندگی خطرناک خود را درگیر می کند...
یک خواننده مشتاق هنگامی که به ارتش فراخوانده می شود، رادیویی را برای عروس باردارش برای شرکت می گذارد. مردی که برای زندگی نظامی مناسب نیست، به AWOL می رود و به یک گروه موسیقی پاپ می پیوندد، اما بلافاصله پس از اینکه همسرش او را دنبال می کند، زندگی او از کنترل خارج می شود...
دو زوج که به تازگی عروسی کرده اند اونها برای ماه عسل به اوروپا سفر می کنند اما اونا در این سفر کمی کارهای می کنند که نمی تونین ازدواج خوشون رو نگه دارن و …
توموکاوا مردی سرسخت است که تبدیل به پلیس بی حوصله شده است و بیشتر وقت خود را صرف نشستن زنان خانه دار تنها و مراقبت از نوجوان عقب مانده سوکماسا می کند...
داستان عاشقانهای در انگلستان دهه 1930 اتفاق میافتد که داستان کاساندرا مورتمین 17 ساله و ثروت خانواده عجیب و غریب او را دنبال میکند که برای زنده ماندن در یک قلعه انگلیسی در حال نابودی تلاش میکنند...
گلاورن پس از جدایی از رایان، با هیلبی، خواننده راک ، دیده شده است. رایان با کمک دوستانش، والو و فالکون، سعی می کند حقیقت را در مورد رابطه آنها بیابد...