داستان دربارۀ گروهی از جوانان است که به گذشته و زمانی که در یک فیلم تئاتر بازی میکردند سفر میکنند، درست زمانی که حلقه زمانی میخواهد بسته شود. آنها در این حین شاهد مرگهایی در سرزمین ژاپن و جنگ چین میشوند، قبل از اینکه آنها میخواهند...
هنگامی که یک نویسنده کودکان آخرین شام کریسمس را با خواهر و برادرهای نامطلوب خود قبل از فروش خانه خانوادگی برگزار می کند، با معشوق دوران کودکی خود که به او کمک می کند راهی پیدا کند تا خانه ای را که بسیار دوست دارد پیدا کند، آشنا می شود ...
"لئوناردو" یک نوجوان نابینا است که به دنبال استقلال خودش است. زندگی هر روز او تکراری است، گشت و گذار با دوستش "گیووانا" و انجام کارهای خسته کننده و تکراری. اما پس از وارد شدن گابریل به زندگی اش، دنیای او کاملاً زیر و رو می شود...
لوسی که یک وکیل موفق است، با شریک رقص کریسمس دوران کودکی خود، بارت، دوباره متحد می شود، زیرا این زوج جان تازه ای به استراحتگاه می دهند و شور و اشتیاق بین این زوج داغ می شود...
سامانتا، یک عکاس آزاد است که برای اولین بار از زمان مرگ مادرش ، به کیپ کاد بازمی گردد. او که هرگز در زمستان به کیپ نرفته است، متوجه می شود که این یک تجربه کاملاً جدید نسبت به تابستان های دیگر است که در آنجا گذرانده است...
یک دانشمند تلاش می کند تا یک سفر جاده ای آشپزی را با دوستانش و یک ماموریت برای بررسی موارد مشکوک آنفولانزای پرندگان در امتداد مجمع الجزایر اندونزی ترتیب دهد...
اما باید اولین عشق خود تایلر را که اکنون یک ستاره مشهور پاپ است، متقاعد کند که با شرکت ضبط او قرارداد ببندد و در عین حال سعی کند جشن کریسمس شهر را نجات دهد...
زمانیکه یک یادگار گرانبها به سرقت میرود، ملکه مارگارت و پرنسس استیسی از فیونا، پسر عموی مارگارت کمک میگیرند تا با مردی از گذشته آن را بازپس بگیرند و ...
امی به دخترش کمک می کند تا در کالج مستقر شود و برای کمک به جشنواره سالانه برداشت پاییز شغلی پیدا کند. هنگامی که امی با نواح، یک استاد کاریزماتیک و خوش سفر آشنا می شود، بیشتر در مورد خودش می آموزد و زندگی جدیدی را برای خودش کشف می کند...