اطلاعیه
کاربر عزیز
توجه فرمایید: امروز آخرین فرصت استفاده از کد تخفیف پاییزی است؛ این آخرین تخفیف پیش از افزایش قیمت خواهد بود.
پیشنهاد میکنیم با استفاده از کد
paeez
همین امروز خرید خود را انجام دهید تا از افزایش قیمت جلوگیری کنید.
مدیریت نایت مووی
در فولکلور هندی، هیولایی به نام وندیگو وجود دارد که نیمه انسان و نیمه گوزن است. این هیولا می تواند به اختیار خود تغییر شکل دهد و می تواند بسیار خطرناک باشد...
اریک یک نوجوان جاه طلب است که بیشتر از اینکه در کلاس بنشیند، وقت خود را صرف ارسال آگهی برای خواننده رپ مورد علاقه خود، Prolifik می کند. وقتی او و بهترین دوستش یک شب با جسد مرده برخورد می کنند، باعث یک سری اتفاقات غم انگیز می شوند...
راج و پریا، زوج جوانی که به تازگی به سوئیس نقل مکان کرده بودند، با همسایههای جدیدشان دوست شدند. اما زندگی آرام آنها با متهم شدن راج به قتل یکی از همسایگانشان به هم ریخت و او مجبور شد برای اثبات بیگناهیاش فرار کند.
سه دزد از دزدی فرار می کنند که یکی از آنها دو نفر دیگر را می کشد. او به یک فاحشه پناه می برد و پلیس به دنبال او است، اما تنها پس از ده سال انگیزه واقعی او آشکار می شود...
به پنج نفر پیشنهاد می شود یک میلیون دلار دریافت کنند تا شش ماه را با هم در یک عمارت منزوی بگذرانند، در حالی که دوربین ها هر حرکت آنها را تماشا می کنند.
دانشآموزی ثروتمند با سلیقه بیش از حد در مد، دوستانش که به همان اندازه ثروتمند هستند و رقیب/سرپرستش از روزنامه مدرسه، برای حل پرونده ناپدید شدن معلمشان، با هم همکاری میکنند...
در سال 1348، با وحشت مرگ سیاه که اروپا را فراگرفته بود، سربازان انگلیسی از جنگ با یک نجیب زاده فرانسوی به عنوان گروگان به خانه باز می گردند. هنگامی که مردم روستای محل زندگی خود به زودی شروع به مردن می کنند، اعتقاد بر این است که مرگ سیاه یک بار دیگر رخ داده است. با این حال، دلایل تاریک دیگری در پس مرگ های ناگهانی وجود دارد.
چهار زندانی فرار میکنند و در یک صومعه سیسترسی پناه میگیرند، جایی که هیچ چیز آنطور که به نظر میرسد نیست. در انزوا از بقیه جهان، کابوسی در میان فراریان آغاز میشود، کسانی که حاضرند برای محافظت از آزادی خود و راهبانی که گروگان آنها هستند، بکشند.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 42 جایزه و نامزد دریافت 45 جایزه دیگر.
«آلیسیا» (واتلینگ) و «لیدیا» (فلورس) به حالت اغما فرو رفته اند؛ یکی بر اثر حادثه ی رانندگی و دیگری در جریان مسابقه ی گاوبازی. در حالی که «بنیگنو» (کامارا) دل باخته ی «آلیسیا» ست و «مارکو» (گراندینتی) دل باخته ی «لیدیا».
شش جوان بزرگسال در حین اقامت در یک عمارت دورافتاده، شیاطین درونی خود را در طول یک بازی ساده به نام «تابو» آشکار میکنند. آنها یک سال بعد دوباره دور هم جمع میشوند، اما خیلی زود متوجه میشوند که یکی از آنها به خاطر خطاهای اخلاقیشان قصد کشتن بقیه را دارد.
یک مرد رؤیاهای هولناکی از افراد مرده، از جمله مادرش و قربانیان یک قاتل سریالی محلی، میبیند. کارآگاهِ در حالِ پیگیریِ قتلها برای حلّ پرونده به دنبال کمک او میرود.