«تئو کانروی» با بازی بیکن یک مرد میانسال موفق است که ازدواجش با یک بازیگر بسیار جوانتر از خود به نام سوزانا با بازی سایفرید، به واسطهی پنهانکاریهای همسر، تعصب خودش، و لکههای تاریک گذشتهاش، به کلی از هم میپاشد. تئو و سوزانا به همراه دختر شش سالهشان «الا»، برای احیای این رابطه و گذران تعطیلات به خانهای مدرن و زیبا در مناطق ییلاقی ولز میروند.
در آینده زمین دیگر غیر قابل سکونت است ، پس مردم به ساخت مستعمراتی در ماه میپردازند. مردی روانی تصمیم به نابود کردن این مستعمرات به وسیله ی ربات ها و سفینه های خودکارش در ماه میکند. حال تنها کسانی که میتوانند سد راهش شوند سه نفر و یک رباط سگشان میباشد...
سالهای پایانی غرب قدیمی قرن نوزدهم. داستان یک شهر مرزی مکزیک که در اثر خشکسالی شدید ویران شده و تنها منبع آب توسط یک خانواده متجاوز آمریکایی کنترل می شود. وقتی یک غریبه مکزیکی برای بازپس گیری سرزمین پدرش می آید ، یک رویارویی خشونت آمیز باعث می شود زندگی همه برای همیشه تغییر کند...
جک استرایکر در ویتنام دو گلوله به پایش اثابت کرد و توسط یکی از افرادش به عقب منتقل شد. وقتی به خانه بر میگرددسعی می کند در کابین خود زندگی مسالمت آمیزی داشته باشد و با نامزدش سالی رابطه داشته باشد. در همین حال ، فرقه ای شرور که توسط سام ریمی ، که معتقد است او عیسی مسیح است ، اجازه کشتن مردم و قربانی کردن خون را داده است...
هنگامی که یک عکاس طبیعت به پلیس توضیح می دهد که چگونه او از خارج از دره Watchatoomy جنگید ، پلیس داستان خشونت آمیز او را به عنوان یک کابوس ناشی از شوک روحی رد می کنند. اما وقتی که آنها ...
این فیلم داستان سه دوست است که کارشان فیلمبرداری از مکان های مرموز و ترسناک و سپس قرار دادن آنها بر روی وبلاگشان است. آنها یک روز برای فیلمبرداری به یک انبار در مزرعه ای می روند و وقتی وارد آن انبار می شوند به طور اتفاقی داخل حفره ای می افتند و اتفاقی باور نکردنی ای برای آنها رخ می دهد، آنها به قدرت باور نکردنی دست پیدا میکنند که می تواند با ذهن خود اشیاء را تکان دهند ولی چندی بعد کنترل این قدرت از دست آنها خارج می شود و…..
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
یک قطار با بی توجهی بعضی از کارکنان راه آهن، با سرعت بالا به راه افتاده و در آستانه برخورد با موانع سر راه و انفجار است. اما یک مهندس کهنه کار و دستیارش وارد جریان می شوند تا از یک فاجعه جلو گیری کنند...