ماتسو از نیروهای پلیس، یکی از هم سلولی های سابق خود، و همچنین یک مامور پلیس که دستش را ماتسو قطع کرده، فراری است، و برای سرپناه از خانه ی یک روسپی سر در می آورد...
در اعماق جنگل های جنوب شرقی آسیا، یک مزدور تشنه به خون، سباستین، به خاطر هیجان دست به شکار انسان زده و قربانیانش را نیز به بردگی می فروشد. او در یکی از عملیاتش یک شمن محلی به نام آرون و خانواده اش را به قتل می رساند. آرون روز آینده به زندگی باز می گردد. اتفاقی برای آرون رخ داده است؛ اتفاقی که شاید برای برخی موهبت به حساب آید اما آرون آن را نفرین می داند. او نمی تواند بمیرد. آرون نمی تواند با مرگ خانواده اش دست و پنجه نرم کند و به همین دلیل دست به خودکشی می زند اما بعد از هر بار تلاش برای خودکشی، روز آینده دوباره متولد می شود. او سعی دارد راز جاودانگی خود را کشف کند و به همین دلیل به سفری در سرتاسر جنگل ها و شهر های آسیا می رود...
در جنوب لائوس (کشوری در جنوب شرقی آسیا)، یک دکتر داوطلب آمریکایی پس از اینکه در جریان تجاوز به یک زن جوان دخالت میکند، تبدیل به یک فراری شده و زمانی که جسد فرد متجاوز در یک رودخانه پیدا میشود شرایط بیش از حد برای او بحرانی می شود.
"نادین" و "لوئیس" یک زوج عزادار برای از بین بردن غم و اندوهشان به خانه ای در جزیره باهامایی می روند ، جایی که یک شهردار در جنگ با یک قاچاقی انسان می باشد و...
زمانی که "گیتی" دختره 11 ساله متوجه می شود پدرش برای حفاظت ازمزرعه اش یک مرد پولدار را در انبار خانه پنهان کرده است ، او باید انتخاب کند یا مرد پولدار را نجات دهد یا از خانواده و مزرعه اش حفاظت کند ، تا اینکه ...
جسد یک دختر مدرسه ای در چمن زاری کشف شده بود. قاتل این دختر هیچ گاه پیدا نشد. اکنون چندین سال از این ماجرا گذشته است. مردی جوان به نام استفانو به این جزیره بازگشته و با برادرش، کشیش محلی، تجدید دیدار می کند...
یک زن جوان با هم اتاقی جدیدش یک دوستی وسواسی خطرناک پیدا می کند و قصد قتل همه کسانی را دارد که احساس می کند در مورد دوست جدیدش را اشتباه فکر کرده اند...
دختری که در زندگی آسیب های عجیب و غریبی بر او وارد شد دچار استرس های شدید میشود، و متوجه میشود که میتواند در زمان سفر کند اما این سفر آسیب های جبران ناپذیری به او وارد میکند. دخترک خبردار میشود که پدر...
قهرمان کماندار ، لورن پیرس ، با یک زندانی خشن، از یک زندان اصلاحی نوجوانان فاسد فرار می کند. آنها با هم باید از یک زندانبان ناامید که در حال شکار طعمه های خود است ، زنده بمانند تا مطمئن شوند که راز او همچنان دفن شده است..