پس از ناپديد شدن انور الابراهيمي هنگام در پرواز آفريقاي جنوبي به واشنگتن، همسر آمريکايي تبارش ايزابلا فيلدز شروع به جستجو براي يافتن وي مي کند. همزمان داگلاس فريمن مامور اطلاعاتي نيز که براي تحقيق در زمينه فعاليت هاي تروريستي به مصر رفته، بعد از نجات يافتن از يک بمب گذاري انتحاري، مامور نظارت در بازجويي يکي از مظنونين توسط پليس مصر مي شود.
یک مدیر آرام و خونسرد زمانی که پسرش توسظ یک گروه بطرزی وحشیانه مورد آزار و اذیت قرار گرفته، تمام کسانی که در این قضیه دست داشته اند را مجازات می کند...
مرد جوانی خودش را جای یک مرده جا میزند و خود را درگیر در جهان زیرزمینی از قدرت، خشونت، و فرصت می کند كه در آن مردان در پشت درهای بسته بر روی زندگی مردان دیگر قمار می کنند ...
زمانی که یک توفان سهمگین همزمان با دریاهای آزاد رها می شود، جزر و مدی بزرگ رخ می دهد که باعث می شود ساحل شرقی انگلستان به سمت رودخانه تایمز حرکت کند و...
هستی که همسرش فوت کرده و یک دختر کوچک دارد با مردی متمول به نام ناصر ازدواج می کند. ناصر مرد بدبینی است و همیشه به هستی شک دارد و او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد …
زنی ایتالیایی که در لندن زندگی می کند رابطه ای مخفیانه با مدیر مالی سابق دارد.او همچنین معشوق دیگری دارد،یک قاتل اجاره ای که می خواهد آن مرد را به قتل برساند.همسر معشوق دوم او پشت پرده همه ماجراها قرار دارد و.....
با نزدیک شدن زمان انتخابات،رئیس فعلی مافیای چین "لوک" با مبازره ای از طرف پسرخوانده خود روبرو می شود.در همین زمان "جیمی" تلاش می کند روابط تجاری خود را با مناطق اصلی چین گسترش دهد...
آنتونی که با کمک مباشرش به یک زندگی آرام دست یافته بود با رفتارهای تند خود باعث از دست دادن مباشر خود شد و حالا باید با مشکلات جدیدی که روبرو خود می بیند مواجه شود و ....
دو دانشجوی کالج در راه بازگشت به خانه،همسفر می شوند.وقتی خودروی آنها در جاده ای دورافتاده از کار می افتد،روح انسانهایی که در آن منطقه کشته شده اند به سراغ آنها می آیند...
این فیلم داستان افراد گوناگون در موقعیتهای مختلف است. یک بازرگان که تمام زندگیاش را بر روی یک اسب مسابقهای شرط بندی کرده است، یک گانگستر که به آینده می نگرد، یک خوانندهی موسیقی پاپ که قربانی رییس یک گروه تبهکار میشود و در آخر یک دکتر که سعی دارد زندگی معشوقهاش را نجات دهد.
در سال ۲۰۰۸ به سر می بریم و بیماری واگیرداری را که بشریت باعث به وجود آمدن آن می باشد همه جا را فرا گرفته است . برای بسیاری در کینگدوم که جزو مناطق اصلی فاجعه می باشد ، نابودی و انتها در کمین نشسته است . همچنین در حدود چند روز بعد از کشف ویروس میلیون ها نفر در لندن آلوده شده اند ! دولت نیز چاره ای جز قرنطینه کشور ها و مناطقی که مردم و جمعیت موجود در آن آلوده ی این ویروس شده اند ندارد…
لیندا هانسون که در یک چهارشنبه ی معمولی مشغول کارهای روزمره ی خود می باشد ، ناگهان یک افسر پلیس به منزل او مراجعه کرده و به او اطلاع می دهد که شوهرش جیم یک ساعت قبل در اثر یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده است. لیندا از شنیدن این موضوع به شدت ناراحت می شود و شب را با افسردگی و غم بسیاری می گذارند. اما صبح روز بعد که از خواب بیدار می شود می بیند شوهرش زنده و سرحال در خانه حضور دارد. او تعجب کرده و تقویم را نگاه می کند و می بیند که تقویم به جای اینکه روز پنجشنبه را نشان دهد روز دوشنبه را نشان می دهد. او در ادامه پی می برد که روزهای زندگی اش پس و پیش شده است و با توجه به اینکه از حادثه ی مرگ شوهرش خبر دارد ، تلاش می کند تا از این حادثه به هر طریقی که شده است ، جلوگیری کند و…
"جکی" به عنوان اپراتور دوربین مدار بسته کار می کند.هر روز او به گوشه ای از دنیای کوچک چشم می دوزد و از مردمی که زیر دیدگان او قرار دارند محافظت می کند.یک روز مردی در مانیتور او ظاهر می شود،مردی که او فکر می کرد هیچگاه نخواهد دید،مردی که او نمی خواهد بار دیگر ببیند.اما او هیچ چاره ای ندارد و باید با آن مرد روبرو شود...
یک زوج جوان که برای ماه عسلشان تصمیم گرفتند به لاس وگاس بروند در طول مسیر در یک بیابان مجبور به گذراندن شب می شوند که با یک جسد روبرو می شوند و طی حوادثی کابوس وار، ماه عسلشان به جهنم تبدیل می گردد...