ویروسی که باعث تبدیل انسان به گرگنما میشود، در نیویورک شیوع پیدا میکند. در این میان، سرهنگ هافمن به دنبال یافتن درمانی برای این بیماری است، در حالی که ژنرال مونیگ قصد دارد یک ارتش جدید از سگها تشکیل دهد.
فیلم دارای سه داستان مختلف است. داستان اول درباره یک بیمار روانی هستش. داستان دوم درباره ی یک پسربچه ی هشت ساله و پدر بی رحمش است و داستان سوم درباره ی یک پروفسور هست که اعتقاد دارد آخرالزمان به زودی اتفاق خواهد افتاد و به همین خاطر برای نجات خانواده اش شروع به ساختن پناهگاه می کند...
راجر هریس، کارشناس امنیت سایبری، در سفر به روسیه ناپدید شده است. همکارانش معتقدند او ممکن است به دشمن پناهنده شده باشد. مامور مخفی دیگری نیز وارد ماجرا میشود تا به این پرونده پیچیده پی ببرد.
هنگامی که سطح دریاها روی زمین به دلیل یک تغییر زمین ساختی عظیم شروع به افزایش می کند، یک میکروبیولوژیست با ارتش ایالات متحده همکاری می کند تا از حیات روی این سیاره محافظت کند...
یک خانواده به یک پرورشگاه متروکه نقل مکان می کنند و به زودی متوجه می شوند که پرورشگاه جذاب آنها دارای تاریخچه ای نگران کننده است و متقاعد می شوند که تنها نیستند...
جولیا ۲۱ سال است که با گناه ناپدید شدن پسرش زندگی کرده است. هنگامی که به خانه دوران کودکی خود در اولاند باز می گردد، حقایق و دروغ های قدیمی برملا می شود. او به چه کسی می تواند اعتماد کند و پسر 5 ساله اش چه شد؟..
در این داستان، افرادی مرده هستند. رویاهایی دربارهی یک خرگوش بزرگتر از حجم عادی دیده میشود. علاوه بر این، اتفاقات قتلهای مختلفی وجود دارد و یک کاراگاه درگیر آنهاست...
در شهری آیندهنگر به نام کامینا سیتی، رونا بالوت یک روسپی جوان است که توسط قمارباز بدنام، شل سپتینوس، تحت بال و پر گرفته میشود. شل یک شب رونا را رها میکند و سعی میکند او را در انفجاری به قتل برساند. با این حال، او توسط دکتر ایستر نجات یافته و به یک سייبورگ تبدیل میشود. هوش مصنوعی به شکل یک موش برای کمک به سازگاری او همراهیاش میکند...
میلان و یوناس زمانی بهترین دوستان دنیا بودند. تا روزی که مجبور شدند سرکی، یک جنایتکار روانی را به پلیس مکزیک محکوم کنند. شش سال بعد جوناس با میلان ویران شده ملاقات می کند: سرکی به تازگی آزاد شده است و به پاریس بازگشته است تا انتقام بگیرد...