گروهی از آمریکاییهای مختلف از یک سقوط هواپیما در جزیرهای در دریای کارائیب جان سالم به در میبرند و متوجه میشوند که مارهای خزنده و سایر جانوران سمی آلوده شده است. بدتر از آن، تروریست ها در حال تدارک یک جنگ کامل علیه آمریکا با یک سلاح بیولوژیکی هستند...
دنیای کاترین از هم میپاشد، وقتی از پلیس میشنود که شوهرش، دونالد، کشته شده است – او در آپارتمان یک روسپی به ضرب گلوله از پا درآمده است! در نظر کاترین، دونالد یک شوهر نمونه بود که مصمم بود از طریق بانکداری سرمایهگذاری آنها را ثروتمند کند. کاترین به دیدار مارلا، آن زن تلفنی، میرود و این دو با هم دوست میشوند. اما طولی نمیکشد که هر دویشان از طرف مردان کثیفی که به دنبال چیزی هستند که دونالد از آنها دزدیده بود، تهدید میشوند.
وقتی جوکر تامی تریکر با برخی از دوستانش شوخی های عملی می کند، بهترین دوستش رالف، که یک کلکسیونر تمبر است، راز "سفر تمبر" را کشف می کند تا او را وادار کند تا با یک تمبر به سراسر جهان سفر کند تا چارلز مری ودر مرموز را بازگرداند. که به مدت 75 سال هرگز با تمبر برنگشت.
"جینو"، یک کفاش آمریکایی ایتالیایی است که شباهت بسیار زیادی به یک رئیس مافیا دارد . او با دریافت مبلغی می پذیرد اتهام یک قتل را بپذیرد. "جری"، تبهکاری که با عفو مشروط آزاد است، مامور مراقبت از او می شود و...
هنگامی که جنگ شیمیایی جهان را بیثمر و پر از هیولاهای جهشیافته میکند، گروهی از بازماندگان در یک نبرد پیچیده زیرزمینی یکی از موجوداتی است که توانسته است به درون آن نفوذ کند...
برنده 1 جایزه ساعات پربیننده همچنین نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
یک زندانی در صورت محکومیت به مرگ، اموال مادی خود را با زندانی دیگری معامله می کند. پس از آزادی، او با خواهر زندانی روبرو می شود که جایگزین او روی چوبه دار می شود...
در حالی که مادرشان در بیمارستان مدرن Gimli، مانیتوبا در حال مرگ است، مادربزرگ ایسلندی برای دو فرزند کوچکشان داستان غمانگیز «اینار تنها»، دوستش «گودر» و «اسنجوفیدور» فرشتهگون را در Gimli قدیم تعریف میکند....
یک مرد سرسخت ایرلندی از طرف مردمش مامور می شود تا به آنها در خلاصی از دستان توسعه دهندگانی که می خواهند یک نیروگاه شیمیایی در اطراف شهر تاسیس کنند کمک کند...
گوینده اخبار کابلی کریستی کولران (کاتلین ترنر) و رئیسش، جان ال. سالیوان (برت رینولدز)، سابقه طولانی با هم دارند: آنها قبلاً ازدواج کرده بودند. اما اکنون کریستی قرار است روزنامهنگاری و همسر سابقش را برای همیشه ترک کند و ...
فرانک اشتون و بهترین دوستش در حال پیاده روی در سراسر دارتمور هستند که مچ پایش را می پیچد. فرانک برای کمک به یک خانه مزرعه ای نزدیک می رود و در آنجا چند روزی می ماند و عاشق مگان می شود.