اطلاعیه
کاربر عزیز
آدرس جدید کانال تلگرام ما: @nightmovie_c
میباشد. لطفا به منظور اطلاع از آخرین اخبار و جدیدترین فیلمها و سریالها به آن منتقل شوید.
همچنین از این به بعد آدرسهای اختصاصی در صورت فیلتر شدن، در بات تلگرامی ما به شما به صورت شخصی ارسال میشود. لطفا از طریق
از طریق این لینک، اکانت خود را به تلگرام متصل کنید.
به منظور رفاه حال شما، کد تخفیف پاییزی
paeez
به مدت چند روز فعال شده است. لطفا نستب به خرید اقدام کنید.
مدیریت نایت مووی
یک مشاور سابق تبهکاران برای پیدا کردن خواهرزاده گمشدهاش در کپنهاگ، ناچار میشود به دنیای خلافکاران بازگردد و این کار، اصول اخلاقی او را زیر سؤال میبرد.
لاسی ۲۹ ساله، که تقریباً رابطهاش با خانواده قطع شده، پس از یک حادثه غمانگیز ناگهان مجبور میشود مسئولیت برادر بسیار کوچکتر خود را بر عهده بگیرد. شرایط جدید آنها لاسی را وادار به رویارویی با یک راز دردناک میکند؛ رازی که لحظه به لحظه برای برملا شدن فشار میآورد.
کریستوفر، ستاره پاپ، در آستانه رسیدن به شهرت جهانی است، اما با تولد دومین فرزندش از همسرش سسیلی هاگارد، باید بین رویای خود و زندگی خانوادگیاش یک انتخاب سخت انجام دهد.
اعتماد به نفس یک متخصص مغز و اعصاب، پس از اینکه یک پرونده ساده به فاجعه تبدیل میشود، از بین میرود. این اتفاق باعث ایجاد سرزنش و احساس گناه در بیمارستان میشود و او باید با اشتباهات و عواقب پزشکی خود روبرو شود.
تامی سیباک، ستاره سابق یوروویژن دانمارک، پس از کنار گذاشته شدن، برای ساختن آخرین آهنگش تلاش میکند. او با الهام از خانوادهاش، درگیر جاهطلبی میشود، زیرا این آهنگ آخرین شانس او برای بازگشت به دوران اوج است.
در سال ۲۰۰۸، گروهی متشکل از مردانی دانمارکی و اروپایی، بزرگترین سرقت تاریخ دانمارک را در خاک این کشور به انجام رساندند. در این میان، کاسپر، بوکسوری که دیگر امیدی به آینده نداشت، از سوی طراحان خارجی این سرقت، فرصتی برای برنامهریزی دزدی به او پیشنهاد شد.
برنده 1 جایزه اسکار همچنین دریافت 21 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
داستان این فیلم در کپنهاگ سال 1919 اتفاق میافتد و درباره زنی جوان و کارگری است که پس از بیکار شدن و بارداری، با زنی آشنا میشود که یک آژانس فرزندخواندگی غیرقانونی را اداره میکند. اما کشف حقیقت تلخی درباره این آژانس، زندگی این زن جوان را دگرگون میکند.
چهار بچه بدون حضور بزرگترها، در یک آپارتمان با قوانین خودشان زندگی میکنند. وقتی بازرس مدرسه شروع به پرسیدن سوال درباره والدین همیشه غایب آنها میکند، بچهها برای جلوگیری از فرستاده شدن به پرورشگاه، نقشهای میکشند...
اولریک تورپ، که زمانی روزنامهنگاری تحقیقی و نترس بود، اکنون با بیکاری و بحران میانسالی دست و پنجه نرم میکند. او ناگهان خود را درگیر یک توطئه سیاسی جدید میبیند.
زندگی جیکوب با بستری شدن همسرش مایا در بیمارستان روانی به دلیل افسردگی حاد، دستخوش دگرگونی میشود. اکنون او در تنهایی با پسر شش سالهاش مواجه است. پسرش برای مقابله با این شرایط، دوستی خیالی خلق میکند و به ساختن دروازههای سنگی با او مشغول میشود.
پس از آنکه میا، نویسنده، با امیل، پدری مجرد، وارد رابطهای عاشقانه میشود، خوشبختیشان با تلاش برای فرزندآوری از طریق درمانهای باروری، به چالش کشیده میشود.
کریستین برای یافتن پسرش به طور قاچاقی به سوریه میرود و در آنجا با این سوال مواجه میشود که تا چه حد حاضر است برای نجات عزیزانش فداکاری کند. این سفر او را به دنیای بیرحم جنگ میبرد و او متوجه میشود که باید از تمام باورهایش برای نجات پسرش بگذرد.
نانا تصمیم میگیرد برای جشن تولد هجدهسالگی دخترش سیله، او و بهترین دوستش را به یک سفر دریایی دلنشین در کارائیب ببرد. اما آنچه قرار بود یک تعطیلات رویایی باشد، به طرز عجیبی به یک کابوس هولناک تبدیل میشود.
ماتس استین، یک گیمر جوان نروژی، در سن ۲۵ سالگی بر اثر بیماری درگذشت. والدین او که فکر میکردند پسرشان زندگی منزوی داشته، پس از دریافت پیامهای دوستان آنلاین ماتس متوجه شدند او دوستان بسیاری در سراسر دنیا داشته است.
اِوا که با مشکلات شغلی و شخصی دست و پنجه نرم میکند، با قبول برگزاری جشن مجردی دوستش، فرصتی برای کسب درآمد پیدا میکند. این جشن با چالشهایی روبرو میشود و اِوا باید در گذر از آن، مسیر درست زندگی خود را در عشق، کار و دوستی بیابد.