آنا از سوء استفاده های شوهرش خسته شده و حالا به همراه پسر 8 ساله اش فرار کرده و در یک آپارتمان مخفی است. او وحشت و هراس دارد از اینکه شوهرش آن ها را پیدا کند. بهمین دیلیل برای پسر یک مانیتور می گیرد که او را در اتاقش نگه دارد. اما صداهای عجیب و غریبی از مانیتور می آید و...
مارکوس بانکدار عاشق میج رقصنده باله جوانی می شود که در اپرا کار می کند. برای ملاقات با او، او در آنجا کار می کند، اما ماج عاشق اسوالد برگ، ستاره بزرگ اپرا است...
دوستان بامسه در پی زنگوله تندر هستند که او را نیرومند می سازد. ریچارد، روباه مکار، نقشه کشیده تا با قهرمان نمایی جای بامسه را بگیرد و عشق میکلینا را تصاحب کند...
اولریک پس از 12 سال به جرم قتل از زندان آزاد شد. او یک اتاق و شغل مکانیکی پیدا می کند و با گروه قدیمی خود ارتباط برقرار می کند. پسرش او را به عنوان عموی نامزد باردارش معرفی می کند...
هنریک کارلسون متهم به دزدیدن ۵۰۰۰ کرون سوئد شده است، در حالی که بیگناه است. اما برای محافظت از دزد واقعی که در بیمارستان بیمار است، کارلسون تمام مسئولیت را بر عهده میگیرد.
اتان هانت و گروهش بار دیگر مامور میشوند تا ماموریت غیرممکن دیگری یعنی متوقف کردن گروهی حرفه ای و زبده مثل خودشان که قصد نابودی سازمان را دارند، انجام دهند ...
سربازان وظیفه با استفاده از منابع مازاد ارتش، به ارائه خدمات پولی به مردم محله میپردازند. این فعالیت به تدریج گستردهتر میشود، اما ترس از فاش شدن این راز برای کسانی که توانایی پرداخت ندارند، همواره وجود دارد.
آژانس دستهای کمکی افراد بسیار عجیبی را برای انجام کارهای بسیار عجیب استخدام میکند. حتی ساده ترین کارها توسط کارکنان نالایق اما دوست داشتنی به هم می خورد.
سونه دانشآموزی است که قرار است با کلاسش به یک اردوی مدرسهای مخفی برود. اما او متوجه میشود که عروسی پدربزرگش هم در همان زمان برگزار خواهد شد. از طرفی، پدر سونه به عروس جدید پدربزرگ مشکوک است و مادر سونه هم همسر سابقش را میبیند که کاملاً با پدرش متفاوت است. همه این اتفاقات باعث ایجاد یک وضعیت پیچیده و پر از تنش برای سونه میشود.