اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
آژانس دستهای کمکی افراد بسیار عجیبی را برای انجام کارهای بسیار عجیب استخدام میکند. حتی ساده ترین کارها توسط کارکنان نالایق اما دوست داشتنی به هم می خورد.
سونه دانشآموزی است که قرار است با کلاسش به یک اردوی مدرسهای مخفی برود. اما او متوجه میشود که عروسی پدربزرگش هم در همان زمان برگزار خواهد شد. از طرفی، پدر سونه به عروس جدید پدربزرگ مشکوک است و مادر سونه هم همسر سابقش را میبیند که کاملاً با پدرش متفاوت است. همه این اتفاقات باعث ایجاد یک وضعیت پیچیده و پر از تنش برای سونه میشود.
برنده 1 جایزه اسکار همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
کاترین "کتی" هولستروم (لورتا یانگ) جوان سوئدی-آمریکایی، مزرعه خانوادگی خود را در مینه سوتا ترک می کند و به سمت دانشکده پرستاری می رود. پس از تمام شدن پول شهریه اش، او مجبور می شود به عنوان خدمتکار در خانه نماینده کنگره، گلن مورلی (جوزف کاتن) مشغول به کار شود...
مگنوس که از همسرش جدا شده، با معلم هنر مدرسهای که در آن مشغول به کار است، رابطه عاشقانهای دارد. اکنون که گمان میکند این زن باردار است، احساس نگرانی میکند؛ زیرا دلبسته زن دیگری است.
مستاجرین یک مسافرخانه سوئدی منتظر دیدار دون کارلوس، خواننده مشهور اپرا از آرژانتین هستند. هنگامی که یک بازدید کننده غیرمنتظره از راه می رسد، او را با دون کارلوس اشتباه می گیرند...
گروهی از پسران 12 تا 14 ساله از پسران دیگر نزدیک به چهل بار بین سالهای 2006 تا 2008 سرقت می کنند.در این سرقتها در عوض اعمال خشونت فیزیکی از شیوه صحبت کردن و نقش بازی کردن استفاده کردند ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 34 جایزه دیگر.
کریستین یک موزه دار با سابقه و مورد احترام در یک موزه ی هنر های معاصر است یک مرد طلاق گرفته و پدر دو بچه است اما در زندگی اش مشکلاتی بوجود می آید که نیازمند یادآوری انسانیت و مسئولیت پذیری است …
برنده 4 جایزه اسکار. همچنین 19 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.
پس از ترک یک رابطه سمی، ماجا بورگ، فیلمساز، سفری تاریک و عمیقاً شخصی شفا را آغاز میکند تا تقاطعهای بین دنیای آیینی" رفتار های غیر معمول جنسی" و مسیحیت را کشف کند...