داستان استیگ-هلمر و دوست نروژی اش "اوله" که به اشتباه سوار کشتی می شوند. آنها به جزیره ای در مجمع الجزایر می رسند و باید تابستان را در میان ثروتمندان، مهمانی ها، خانه های تابستانی و ... بگذرانند...
استیگ-هلمر پس از طلاق از فیونا به سوئد بازگشت و زندگی غم انگیزی را سپری کرد. به طور معمول دوست پرشور و پرانرژی او، اوله، می داند که چگونه او را از این وضعیت خارج کند ...
"جان-اریک ویدگرن" دانش آموز سال آخر دبیرستان است.معلم لاتین او "کالیگولا" از همه هراس دارد،هم معلمان و هم دانش آموزان."ویدگرن" عاشق "برتا" که در یک فروشگاه تبناکو کار می کند می شود.او می گوید توسط مردی بیمار و روانی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد اما...
در طول جنگ جهانی دوم در سوئد، ملوان جوانی به نام "بو"، پسر مدیر ایستگاه راه آهن، از نیروی دریایی به خانه می آید و یک حادثه دوران کودکی را به یاد می آورد...
معلم ریاضی یک کارگردان با ایده یک فیلم نزد او می رود،"شیطان اعلام می کند که زمین همان جهنم است".او ایده معلم را رد می کند اما اتفاقاتی که در زندگی نویسنده ای که دوست اوست و زنی که عاشقش است به نظر می رسد ایده معلم را اثبات می کند و...
ستیگ هلمر با دوست نروژی خود، اوله، دوباره به تعطیلات می رود. این بار نوبت تعطیلات اسکی در کوه های آلپ است. البته استیگ هلمر هرگز اسکی در سراشیبی را یاد نگرفته است اما در یک مدرسه اسکی تحصیل می کند. اما آنها با هم آنها موفق می شوند که...
"نبرد Nasilinna 1918" - تصویر جنگ داخلی فنلاند از دیدگاه ارتش سفید. ماموریت سربازان ستوان ملین نفوذ به قلب شهر و پیشی گرفتن از کاخ ناسیلینا از سرخ ها است...
داستان فیلم در مورد دو دختر نوجوان در شهر کوچکی در سوئد است. «الین» زیبا و مشهور است، اما از زندگی اش خسته شده. «اگنس» هیچ دوستی ندارد و دختری غمگین است، اما بطور مخفیانه با الین رابطه ای عاشقانه دارد و …
جوآنا یک یتیم جوان پرجنب و جوش است که بیش از هر چیز دیگری می خواهد فرزندخوانده شود. وقتی مادر بالقوه جدیدش به یتیم خانه می رود ، اما با باز شدن گوریلی بزرگ وارد می شود ...
گوهر درخشان سرویس مخفی اطلاعاتی اعلیحضرت، مامور لورن بروتون (ترون) بخش هایی مساوی از مهارت جاسوسی و توحش می باشد و در حین حال تمایل دارد که مهارت های خود را افزایش دهد تا در ماموریت های خود زنده بماند. او تنهایی به برلین فرستاده می شود تا یک پرونده ی بی ارزش را در بیرون از شهر تحویل دهد، او با رییس ایستگاه مخفی دیوید پرسیوال همکاری می کند تا راه خود را در طی مرگبارترین بازی جاسوسان باز کند …
لوئیس و کسپر دوست دارند بچه دار شوند اما لوئیس عقیم است. آنها با یک زن رومانیایی قرار میگذارند که بچهی کسپر را به دنیا آورد، اما وقتی نوزاد در شکم آن زن به سرعت بالایی شروع به رشد کردن میکند، آنها متوجه نیروی شومی میشوند که به وجود نوزاد رخنه کرده است...