اطلاعیه
کاربر عزیز
توجه فرمایید: امروز آخرین فرصت استفاده از کد تخفیف پاییزی است؛ این آخرین تخفیف پیش از افزایش قیمت خواهد بود.
پیشنهاد میکنیم با استفاده از کد
paeez
همین امروز خرید خود را انجام دهید تا از افزایش قیمت جلوگیری کنید.
مدیریت نایت مووی
داستان به زندگی سنفال، زنی متأهل و مادر یک دختر دو ساله میپردازد که در تلاش است به عنوان یک مدل و بازیگر موفق شود. در دوران تاریک مککارتی، او و خانوادهاش ایالات متحده را ترک میکنند و به امید آرامش و آزادی به فرانسه سفر میکنند. در آنجا، برای مدت کوتاهی طعم شادی و رهایی را میچشند...
آنتوان، خوانندهی هفتاد ساله، قصد خودکشی دارد، اما در قطار به سمت ژنو، با ویکتوار، طرفدار عجیب و غریبش، آشنا میشود که از طریق ماجراجوییهای غیرمنتظرهشان، قصد او را از بین میبرد و پیوندی غیرمنتظره بین آنها شکل میگیرد.
داستان درباره کتابفروشی مجرد است که در دنیای رویاهای خود زندگی میکند. او برای اینکه زندگی عاشقانهاش را بهبود بخشد، مجبور میشود به آرزوی خود برای نویسنده شدن جامه عمل بپوشاند.
یک رانندهٔ سابق که از طریق یک آکادمی اتومبیلرانی به دنیای مسابقات بازگشته، در آنجا با ویل آشنا میشود. با شکلگیری رابطهای عاشقانه میان آنها، این دو به رقبایی در راه کسب عنوان قهرمانی مسابقات فرمول یک تبدیل میشوند و بدین ترتیب، زن راننده ناگزیر از انتخاب بین عشق و پیروزی خواهد بود.
سیمون، یک پلیس با عقاید محافظهکار، به یک گروه فمینیستی نفوذ میکند. اما هویت پنهان او در خطر لو رفتن است. سیمون برای منحرف کردن توجه و رهایی از این وضعیت بد...
جولی، ستارهی دنیای تنیس، در آکادمی معتبر تنیس مشغول به تمرین است. پس از تعلیق ناگهانی مربیاش به دلیل تحقیقات، سایر بازیکنان ترغیب به صحبت میشوند، اما جولی سکوت را برمیگزیند.
یک مرمتگر جوان آثار هنری، در بحبوحهٔ مرگ ناگهانی صمیمیترین دوستش در پاریس و پیدا کردن یک نقاشی اسرارآمیز عثمانی در استانبول، تلاش میکند با چالشهای دورهٔ بیست و چند سالگی خود کنار بیاید.
گوین، دختر جوانی که آخرین سال دبیرستان خود را میگذراند، به تازگی مادرش را از دست داده است. او در شهر کوچک مورلی در منطقه بریتانی فرانسه زندگی میکند. با آغاز نیمه دوم سال تحصیلی، مردی به نام ژان-لوک که اهل پاریس است و شخصیتی پیچیده، فرهیخته و بسیار کاریزماتیک دارد، وارد زندگی او میشود.
منطقه «جافنای کوچک» در پاریس، قلب یک جامعه پر جنب و جوش تامیلی است. مایکل، یک افسر پلیس جوان، مامور میشود تا به یک گروه تبهکار نفوذ کند. این گروه به باجگیری و پولشویی برای شورشیان جداییطلب سریلانکا شهرت دارد. اما هرچه مایکل بیشتر در دل این سازمان نفوذ میکند، وفاداری او در برابر یکی از پنهانترین و قدرتمندترین باندهای پاریس مورد آزمایش قرار میگیرد.
خواهر لوسی، که راهبهای فداکار است، بعد از گذشت ۲۰ سال زندگی در صومعه، تصمیم به فرار میگیرد تا عشق دوران جوانی خود را پیدا کند. این تصمیم، شروع یک ماجراجویی بینظیر برای اوست.
جویس، زنی جسور و سر به هوا، در روز عروسی خود با جسارتی غیرقابل انتظار، "نه" قاطعی میگوید و مسیر زندگی خود را به کلی تغییر میدهد. او از ساحل عاجی، سرزمین مادری خود، دل میکَنَد و به سوی گوانگژو، شهری پررمز و راز در چین، رهسپار میشود. در این سفر پرفراز و نشیب، جویس با چالشهای متعددی روبرو میشود و باید با تمام توان برای ساختن زندگی جدیدی تلاش کند.
نینا، دختری جوان و سرکش، به گروهی از شکارچی که در کلبهای دورافتاده زندگی میکنند، میپیوندد. او در تلاش است تا جایگاهی برای خود در این جمع مردانه پیدا کند، اما ورود ناگهانی یک غریبه مرموز، تعادل و جایگاه او را به چالش میکشد.
داستان تحول یک نوجوان به یک فیلمساز را تحت تأثیر فیلمساز دیگری به نام ژان-لوک گدار روایت میکند که از سال ۱۹۷۵ در دریاچه ژنو زندگی و کار کرده است. این فیلم همچنین داستانی دربارهٔ یک مضمون جهانی یعنی عشق است. این داستان مردی است که در نهایت شجاعت پیدا میکند تا به دنبال معشوق خود برود، تا عشق مادامالعمرش را رو در رو به او بگوید و...
این فیلم مهیج و جهانی، رقابت نفسگیر میان دانشمندان، مجموعهداران و موزهها را برای دستیابی به فسیلهای باارزش دایناسورها به تصویر میکشد. در طول داستان، نشان داده میشود که چگونه این یادگارهای کهن، درک ما را از گذشته و آینده مبهم بشر دستخوش تغییر قرار میدهند.
یان که از وضعیت شغلی خود ناراضی است، با شنیدن این که شرکت "لو روتار" برای سفر به کارمندانش پول میدهد، تصمیم میگیرد در آنجا مشغول به کار شود. او با موفقیت یک سفر آزمایشی به مراکش را آغاز میکند، اما به زودی متوجه دشواریهای کار میشود. در این سفر، آشنایی او با راهنمای گردشگری به نام سوفیا، باعث میشود ناخواسته وارد یک باند قاچاق آثار هنری به سرکردگی دکتر شارو شود و ماجراهایی غیرمنتظره برایش رقم بخورد.
فلوریا، پرستاری فداکار، بیوقفه در بخش بیمارستانی با کمبود کادر خدمت میکند. با این حال، امروز شیفت کاری او به یک رقابت پرتنش و فوری با زمان تبدیل میشود.
ماریا بدن، کشاورزی مقتدر و بداخلاق، و پسرش کریستین، در روستایی کوچک زندگی میکنند. زمانی که خبر میرسد قرار است یک کارخانه پنیر صنعتی در روستایشان احداث شود، آنها برای حفظ پنیرسازی سنتی خود دست به کار میشوند. آنها برای مقابله با این پروژه صنعتی به هر کاری متوسل میشوند؛ از باجخواهی و دعوا گرفته تا تعقیب و گریز. این دو برای رسیدن به هدفشان به مکانهای مختلفی مانند نمایشگاه کشاورزی و حتی صحرای مراکش سفر میکنند تا ارزشها و سنتهای خانوادگی خود را حفظ کنند.