داستان درباره زنی است که به دلیل شغلش در پاریس، تصمیم میگیرد برای محافظت از خود و دخترش که دارای ناتوانی یادگیری است، به رم سفر کند. در رم، او با ماریا مونتسوری، بنیانگذار یک روش آموزشی جدید، آشنا میشود و امیدوار است که این روش بتواند به دخترش کمک کند.
وقتی نویسندهای به اسم روهان (Rohan Kishibe) برای تعطیلات به ونیز رفته بود، یه نفر اشتباه فکر میکنه که اون کشیشه و یه اعتراف وحشتناک درباره یه جنایت بهش میکنه.
سفر یک روزنامهنگار و همراهش به رُم برای مصاحبه با یک موسیقیدان مشهور، با پذیرفتن یک دعوت غیرمنتظره برای اقامت در یک ملک ییلاقی، به مسیری کاملاً غیرقابل پیشبینی و فراتر از انتظارها کشیده میشود.
این داستان به ماجرای دو دوست و یک خانواده میپردازد که در مواجهه با رازها و پیچشهای مداوم، درگیر جنبههای تاریک و بیثبات یک جامعه غیراخلاقی میشوند. این روایت تصویری است از انسانیتی که به دنبال تازگی و پذیرش است و شخصیتها را مجبور به رویارویی با دروغهایشان میکند.
یک خبرنگار که رابطهی پرتنشی با پدر خشن خود دارد، پس از مطلع شدن از قربانی شدن پدر در یک پروندهی استثمار شغلی، تصمیم میگیرد به او کمک کند. این همکاری و افشای بیعدالتی، مشکلات عمیق و حلنشدهی گذشته میان آنها را بیدار میکند.
پدر فیلیپو، یک کشیش کاتولیک شکاک است که به یک زن جوان لال علاقهمند و آشفته میشود و درگیر یک سری رویدادهای به ظاهر معجزهآسا میشود که اعتقاد و کشیشی او را زیر سؤال میبرد.
مردی روزهایش را در بیمارستان، بیهیچ دغدغهای، سپری میکند. او در آرامش کامل، به دور از هر گونه مسئولیت و مشکلی، در بیمارستان بستری شده است. این روال عادی زندگیاش، بیوقفه ادامه مییابد تا اینکه فردی تازه به همان بخش منتقل و بستری میشود.
جنگ جهانی اول به پایان رسیده است، اما رویدادهای مربوط به اولین انتخابات آزاد در ایتالیا،یک روستا را از هم می پاشد. پدر پیو با شیاطین شخصی خود مبارزه می کند و در نهایت به یکی از شخصیت های مورد احترام کاتولیک تبدیل می شود...
این داستان در مورد چهار دوست به نامهای جولیو، جما، پائولو و ریکاردو است که زندگی آنها طی چهل سال، تاریخ ایتالیا از دهه ۸۰ تا امروز را روایت میکند و به عشقها، موفقیتها و شکستهایشان میپردازد.
سارا، استر و میریام سه خواهری هستند که تمام عمر خود را در مزرعهای که پدر و مادربزرگشان آنها را در آن بزرگ کردهاند، گذراندهاند. آنها خانوادهای مسیحی و به شدت معتقد هستند و آموزهها و مجازاتهای کتاب مقدس، به ویژه عهد عتیق، را تمام و کمال رعایت میکنند. این سه خواهر به هیچ واسطهای میان خود و خدا، هیچ کلیسایی و هیچ قربانیای باور ندارند.
گروه یک لیگ فانتزی فوتبال با ناپدید شدن یکی از اعضایش، به نام جیانی، بعد از جشن مجردی، دچار مشکل میشود. ورود یک عضو جدید به نام آندریا، پویایی گروه را تغییر میدهد و آنها باید جیانی را پیدا کنند.
پیرو و الیزابتا که با وجود مخالفتها با هم ازدواج کرده بودند و سه فرزند داشتند، پس از مرگ پسر بزرگشان، فلاویو، دچار اختلاف شدید میشوند. دو فرزند دیگرشان، دنیس و سارا، برای آشتی دادن آنها، ترتیب سفر کریسمس به کلبهی پدربزرگ و مادربزرگشان را میدهند. اما نقشهی آنها با یک اتفاق غیرمنتظره از بین میرود و این رویداد باعث میشود تمام اعضای خانواده در طول یک شب طولانی، با گذشته خود و روابطشان روبهرو شوند.
پیترو که همسرش را از دست داده، دخترش را با عشق و محبت فراوان بزرگ کرده است. او تصمیم میگیرد دوباره زندگی مشترک جدیدی را آغاز کند، اما با واکنش شدید و خشمگین دخترش روبرو میشود. اکنون این سؤالها مطرح میشود: پیترو تا چه اندازه میتواند دخترش را ببخشد؟ و آیا قدرت عشق از منطق و عقلانیت پیشی میگیرد؟
برونو، پدر مجردی که پس از پایان درمان سلامت روان همسر سابقش، تری، مجبور است به مدت ۳۰ شب با او زندگی کند، باید دید آیا میتواند در این شرایط آشفته دوام بیاورد یا خیر.
در سرمای زمستان و در میان کوههای آلپ پوشیده از برف، ماری، ۴۵ ساله، برای گذران زندگی، با کمک معشوقهاش الکس، افسر پلیس مرزی، کارتنهای سیگار را بین فرانسه و ایتالیا قاچاق میکند. زمانی که او با یک پناهنده جوان به نام سلیمان آشنا میشود که حاضر است برای پیوستن به خواهر کوچکش هر کاری انجام دهد، ماری در گردابی گرفتار میشود که بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که تصورش را میکرد.
پسر صاحب یک رستوران بدهکار، با دختری خارجی همراه میشود. پسر در پی یافتن پدرش است و دختر نیز به دنبال خواهرش میگردد. این دو باید در کنار یکدیگر با بیرحمترین اعضای تبهکار رم مبارزه کنند.
دانشجویان برای انجام تحقیقات وارد یک پناهگاه اتمی میشوند. سرایداری شرور آنها را در داخل به دام میاندازد. در طول شب، دو دانشجو ناپدید میشوند. یک دیوانه آدمخوار، با خشونت بیسابقهای، اعضای گروه را یکییکی تکهتکه کرده و میبلعد.
سه مرد جوان برای تصدی یک موقعیت شغلی حقوقی در ساختمان شهرداری با یکدیگر رقابت میکنند. فدریکو به پدرش که عضو شورای شهر است تکیه دارد، فابریزیو به دنبال فرصتی دیگر است، و لوکا که از مزایای خاصی برخوردار است، به این رقابت میپیوندد. تنها یکی از آنها میتواند برنده شود – تا اینکه رویدادهای غیرمنتظرهای رخ میدهد.
فیلم "Prophecy" که برگرفته از یک مانگای ژاپنی است، داستان دو برنامهنویس جوان به نامهای جیونا و آده را دنبال میکند. آنها نرمافزاری برای پیشبینی بازار سهام میسازند. وقتی ایده آنها به سرقت میرود، جیونا با نام "پسر کاغذی"، از طریق ویدئوهای آنلاین به افشای فساد میپردازد. این اقدامات به درگیری با مقامات و طرح سوالاتی درباره عدالت و تأثیر فناوری و اینترنت منجر میشود.