برنده 1 جایزه گلدن گلوب. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
سرخ پوستان كومانچى حمله ور مى شوند و بيشتر اعضاى خانواده ى « آرون ادواردز » ( كوى ) را به قتل مى رسانند . پس از چندى « ايتان ادواردز » ( وين ) به اتفاق « مارتين پولى » ( هانتر ) ، پسر جوانى كه « ايتان » سالها پيش از چنگ سرخپوستها نجات داده ، سرسختانه به جست و جو براى يافتن دختر كوچكتر خانواده « دبى » ، ادامه مى دهند.
تقریبا همه در شهر فکر می کنند کلانتر "کالدر" عروسک خیمه شب بازی "وال راجرز" ثروتمند است.وقتی مشخص می شود که "چارلی ریوز" از زندان گریخته،پسر "راجرز" نگران می شود چون با همسر او رابطه ای مخفیانه دارد."کالدر" تصمیم می گیرد او را زنده دستگیر کند و...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
در حالیکه ستاره ای جدید با زمین برخورد می کند، گروهی از بازماندگان با عجله تلاش می کنند تا کار ساخت راکتی را که آنها را به خانه جدیدشان خواهد برد را به پایان برسانند…دارد.
در بولیوی برای نگه داری و محافظت از خانه خود در تلاش است و یک پسر بی سرپرست را پیش خود نگه می دارد و از او یک دزد حرفه ای می سازد انها یک باند ئو نفره هستند که به گروهای دیگر …
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
"لسلى" ( تیلر ) ، با گلهدار بزرگ ، "بیک بندیکت" ( هادسن ) ، ازدواج کرده است . از طرف دیگر ، جوانى آسوپاس به نام "جت رینک" ( جیمز دین ) که به "لسلى" نظر داشته ، حالا صاحب یک چاه نفت شده و به رقابت با "بیک" مىپردازد …
كارآگاه خصوصى ، « مايك هامر » ( ميكر ) ، شبى در بزرگراهى به « كريستينا بيلى » ( ليچمن ) برمىخورد كه در حال دويدن است . « هامر » او را سوار مىكند ، اما خيلى زود جلوى اتوموبيلش را مىگيرند ، او را بىهوش مىكنند و « كريستينا » را مىكشند . « هامر » جان به در مىبرد و كنجكاوانه به تحقيق دربارهى ماجرا مىپردازد ...
بر اساس داستان واقعی، گروهی از پسر بچه های اهل مونتری مکزیک که فوتبال آمریکایی بازی می کنند بعنوان اولین تیم غیر آمریکایی برنده ی جام کوچک جهانی می شوند...
دختر آمریکایی بنام سوفیا که برای تعطیلات به ایتالیا سفر کرده نامه عاشقانه پیدا میکند که برای شخصی بنام ژولیت نوشته شده و سعی در پیدا کردن صاحب نامه دارد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
داستان دو مرد که بعنوان بوکسورهای حرفهای فعالیت می کنند.یکی از آنها که به انتهای دوره حرفه ای خود رسیده در حالیکه دیگری صعودش را در این ورزش به تازگی آغاز کرده و..
"پایک" تبهکاری که گذشته خود را فراموش کرده به کارفرمای ثروتمند و درستکار خود قول می دهد تا هشتاد و شش هزار دلارش را به مزرعه ای در مکزیک برساند. او با قمار بازی حرفه ای برای به پایان رساندن ماموریت خطرناکش متحد می شود و...
داستان این فیلم در سال ۲۰۲۲ میلادی در شهر نیویورک اتفاق میافتد. این شهر چهل میلیون نفر جمعیت دارد. شهر با کمبود مواد غذایی روبرو شده و غذای اصلی مردم از طریق کمپانی بزرگ سویلنت تأمین میشود. در این اثنا ویلیام سیمونسون دفتردار کارخانه سویلنت کشته میشود. یک کارآگاه پلیس بنام تورن با همکاری پیرمردی دفتردار بنام «سال» بر روی پرونده قتل یکی از مدیران کمپانی سویلنت که مخالف فساد اداری و زدوبند با فرماندار بوده است تحقیق میکنند. فرماندار بر اداره پلیس فشار میآورد که تحقیق در اینباره را متوقف کنند اما کارآگاه تورن زیر بار نمیرود…
آمریکایی ترین مستندساز ضد سیاستهای دولت آمریکا، در این فیلم خود نظام سرمایه داری را به محکمه میبرد و با برشمردن مصادیقی از نتایج فلاکتبار آن برای دنیای مدرن، فقر را ثمره این پدیده دیرآشنا میداند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
«ستوان گاربر» (ماتا) باخبر میشود که چهار فرد مسلح – «آقای آبی» (شا)، «آقای سبز» (بالسام)، «آقای خاکستری» (الیزوندو) و «آقای قهوهای» (هیندمن) – یک قطار زیرزمینی پُرجمعیت (پلهم 123) را ربودهاند و تقاضای یک میلیون دلار باج کردهاند. یک ساعت برای تحویل پول فرصت داده شده و اگر تأخیر بشود، آنان در هر دقیقه یک مسافر را میکشند. در حالی که سیستم متروی نیویورک تقریباً متوقف شدهاست. «آقای آبی» تقاضاهایش را با بیسیم به «گاربر» میگوید. شهردار (والاس) پس از ترددیدهای بسیار، بالاخره با پرداخت پول موافقت میکند و در نهایت پول درست بهموقع تحویل داده میشود…
شخصیتی بین سناریوهای عجیب سرگردان است.او به راهنمایی افسانه ای روبرو می شود که او را با هفت شخص قدرتمند و ثروتمند آشنا می کند که هر کدام نشانگر یک سیاره در منظومه شمسی هستند.یک نه شخصیت تلاش می کنند به "کوه مقدس" برسند……..
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین دریافت 3 جایزه دیگر.
اواخر دهه ي 1950. «هالي» (اسپيسک) و پدرش (اوتس)، پس از مرگ مادر، تکزاس را به مقصد شهري در داکوتاي جنوبي ترک مي کنند. در اين جا «هالي» پانزده ساله با «کيت» بيست و پنج ساله (شين) آشنا مي شود. چندي بعد «هالي» پدرش را مي کشد و هم راه «کيت» به جنگل فرار مي کند …
الکس و خواهرش یک شرکت راه اندازی کرده اند و کارهای مربوط به مجالس و جشن ها را انجام می دهند در چند روز اول کار خود که هنوز تجربه کافی هم کسب نکرده اند یه مشتری بسیار پول دار برای ان ها می اید و ان ها را برای عروسی خودش…..