برادران بلوم حرفه ای ترین کلاهبرداران جهان هستند، که ثروتمندان را به طرق مختلف فریب می دهند. اکنون به عنوان آخرین کارشان قصد دارند یک خانم زیبای ثروتمند را مورد هدف قرار دهند...
هاکل، کاپیتان پلیس، در چکسلواکی دهه 50، مامور بررسی سرقت جواهرات میشود. ردپایی از یک سارق معروف به دست او میرسد، اما پرونده پیچیدهتر از آن است که به نظر میرسد. هاکل که از پرونده کنار گذاشته شده، به صورت مخفیانه به تحقیق ادامه میدهد و خود را در خطر بزرگی قرار میدهد.
ین فیلم درباره سوزاندن روستای لیدیتسه توسط آلمان نازی و سه داستان درهمتنیده که با این حادثه ارتباط دارند، است. داستان اول درباره خانوادهای نامشروع است که پدر به زندان محکوم میشود بعد از اینکه پسرش را در یک بحث جدی میکشد. داستان دوم درباره نامهای است که علت کشتار روستاییان میشود. داستان سوم درباره ترس، مسئولیت شخصی و بقای با قیمت فروختن شرافت و افتخار است...
در پاسادنا، کالیفرنیا در سال ۱۹۶۹، یک زوج جوان مکزیکی با عجله به خانه ی شان سن دنا (فلور ماریا شاهووا) می روند. ۳ روز پیش، پسر این زوج، جواهرات یک گروه دوره گرد و کولی را دزدیده بود. از آن موقع به بعد، آن پسر از دیدن و شنیدن چیزهایی از خارج این زمین شکایت می کرد. سن دنا سعی می کرد تا به آن پسر از طریق جلسات احضار روح کمک کند. اما او و پدر و مادر آن پسر فقط با وحشت می توانستند تماشا کنند چون آن پسر قبل از این که با دست هایی اهریمنی به سوی جهنم کشیده بشود از بالای بالکن به وسیله ی یک نیروی نامرئی پرتاب شد….
اولیوا (جان وریچ)، روئین در یک دهکده کوچک، داستانی را برای یک کلاس از دانشآموزان و معلم آنها، روبرت (ولاستیمیل برودسکی)، تعریف میکند. داستان درباره یک آکروبات باز مرموز و گربهاش، موکول، است. این گربه وقتی عینک آفتابی می زند و پس از آن عینک را بر می دارد ، ویژگیها و احساسات واقعی افراد اطراف او را نشان میدهد...
وقتی مردم به طور مرموزی جلوی تلویزیون خود می میرند، هیچ کس علت آن را نمی داند تا زمانی که یک شفا دهنده عجیب از راه می رسد و به اولدا کمک می کند، مردی که به آرامی تسلیم خستگی مرگبار خود می شود...
سیل ویرانگر پراگ، خانه مارسلا و جاردا را ویران کرده است. بی توجهی جاردا به حمله آسم پسرشان، منجر به تهدید مارسلا به طلاق و رفتن او به خانه مادرش می شود. مادری سلطه گر با همسری عجیب. در غیاب آنها، جاردا به اتهام مالکیت خودروی مسروقه دستگیر می شود (او مکانیکی است که گاراژش را به محل اوراق تبدیل کرده است). بنش، صاحب ماشین،.....
روستا، کارگردان فیلم "پرادایزو"، در حین فیلمبرداری در یک ساحل با مشکلات زیادی از جمله اختلافات با عوامل فیلم و همسرش روبرو میشود و آرامش خود را از دست میدهد.
پیشگامان ویدیو آرت، هکرهای مادام العمر و پدربزرگ و مادربزرگ نسل «یوتیوب» هستند. آنها در سالهای بازنشستگی برای بایگانی مجموعه کارهای خود در تلاش هستند. به طور تصادفی آنها توسط دنیای هنری که آنها را فراموش کرده بود، دوباره کشف می کنند...