یک نوجوان پریشان به همراه پدرش در یک شهر کوچک زندگی می کند تا درباره انتخاب های مشکوک خود فکر کند. اما او با همسر جدید پدرش که باردار است درگیر می شود...
در یک روز سرد، پلوپ و دوستانش به دیدار پنگوئنی به نام پینکی میروند که از دست یک زن شرور که میخواهد سوپ پنگوئن بپزد، گریخته است. کوتولهها برای نجات سایر پنگوئنها به قطب جنوب سفر میکنند.
باب فانک پس از اخراج از شغلش - توسط مادرش تحقیر می شود ، او موافقت می کند که زندگی سالم تری داشته باشد و مشروبات الکلی را ترک کند ، به روانشناس مراجعه کند و بیشتر از همه ، با رئیس جدید خود ملاقات کند ، که ممکن است زن رویاهای او باشد....
ایان پورتر، یک دیپلمات بریتانیایی در تاجیکستان، در حالی که تلاش میکند از معامله تروریستها با بمب هستهای که قبلا متعلق به اتحاد جماهیر شوروی بود، جلوگیری کند، خود را گرفتار شبکهای از جاسوسی و فریب میبیند...
ملیسا که تنها رقیبش یک شخصیت خیالی از کتاب جاسوسی پدر رماننویسش است، ناگهان در موقعیتی گیجکننده قرار میگیرد که مجبور میشود پدر گمشدهاش را پیدا کند...
ساراکا هومیزو 17 ساله یک شتاب دهنده ذرات بی نهایت شکل به نام موگن را اختراع می کند. در همین حال، کارگر سوشی بار و گیتاریست مشتاق، موتوکازو واتانوکی، جای برادر دوقلوی خود یوشیکازو را می گیرد و در کلاس های دشوار فیزیک او شرکت می کند، در حالی که یوشیکازو در حال بازدید از جزایر فی فی در تایلند است. موتوزاکو به عنوان وسیله ای برای نزدیک شدن به دوستش یعنی شیراتوری که با آیری، دانش آموز فارغ التحصیلی که در سمینار کمک می کند، قرار می گیرد، موافقت می کند...
بازیگران اوانزی بعد از ۱۵ سال در سو پالوسو، یک روستای کوچک در ساردینیا، دوباره یکجا جمع میشوند. آنها تصمیم گرفتهاند یک نمایش را برگزار کنند تا از ماهیگیران محلی که به دلیل کاهش جمعیت ماهی با مشکلات بزرگی روبرو هستند، حمایت کنند...
دانش آموز دبیرستانی ماریکو (آندو ساکورا) در مدرسه دخترانه ای که در آن تحصیل می کند در گروه کر می خواند و بزرگترین آرزویش در حال حاضر رفتن به یک کالج موسیقی است. یک روز در راه بازگشت از مدرسه به خانه، او به طور اتفاقی کیف کتابش را به دریا میاندازد. مردی (ساساکی تاکائو) به داخل آب میپرد و کیف را برای او پس میگیرد، اما تمام برگههای امتیاز او خراب شده است...
فیلیپو یک بازرس گمرک و مالیات خونسرد صاحبان مشاغل را تکان می دهد. به لطف رئیسش، او شغل خود را رها می کند تا یک سرمایه گذار خصوصی با اطلاعات داخلی در مورد املاک کم ارزش شده باشد...
در سال 1994، کوهنورد نیوزیلندی، مارک ویتو، به همراه مایک راینبرگر، شریک و دوستش، قله اورست را صعود کرد. با این حال، اواخر روز بود و پس از یک شب یخبندان در قله، وتو با تصمیم وحشتناکی روبرو شد. اینکه راینبرگر را ترک کند یا برای همیشه با او بماند....