مردی سرگردان و ماهر در مبارزه با مشت، همراه با مردی مسلح و بیرحم که به عنوان دلال زنان نیز کار میکرد، به کودکی یاری رساندند تا به حق قانونی خود یعنی ارثیه برسد.
جادوگر جیکسین و قبیله خونین غولهای او در حال برنامهریزی برای تسلط بر دنیای هنرهای رزمی هستند. دو قبیله که هر کدام یک آینه جادویی دارند، در برابر آنها ایستادهاند.
هنگامی که یک مقام دولتی در تونل های لندن ناپدید می شود، پس از چندین گزارش از مفقود شدن افراد در همان مکان، اسکاتلندیارد شروع به جدی گرفتن این موضوع می کند...
جیمز رابرتسون یک نقاشی خریداری می کند که در آن چندین جادوگر در حال سوزانده شدن در آتش، به تصویر کشیده شده اند. یکی از این جادوگران شباهت ظاهری عجیب و غریبی به همسر جیمز، کریس، دارد. چندی بعد کریس ویژگی های شخصیتی جادوگری که در نقاشی به او شباهت داشت را پیدا می کند و با دو جادوگر دیگری که در جسم دو فرد دیگر حلول کرده اند همراه می شود. آن ها قصد دارند جیمز را به قتل برسانند؛ چرا که جیمز از نوادگان مردیست که مسئول سوزاندن این جادوگران بود...
دو خواهر قلعه خانوادگی خود را به ارث میبرند، که گفته میشود توسط جدشان که زنی موی کلاغی و جامه سرخپوش است و هر صد سال هفت قتل مرتکب میشود، تسخیر شده است.
شرکت تولید غذای گربه ی لوتس در بحران مالی قرار گرفته است. این شرکت تصمیم می گیرد برای خروج از این وضعیت، به یک منبع گوشت جدید و ارزان قیمت روی بیاورد: قبرستان محلی. تنها یک مشکل وجود دارد. گربه ها از طعم گوشت انسان خوششان آمده و به کشتن انسان روی آورده اند...
یک پلیس فاسد لس آنجلس، یک فروشنده سابق مواد مخدر، یک فروشنده مواد مخدر از شانس خود مجبور می شود 100 کیلو ماری جوانای مصادره شده را در یک آخر هفته بفروشد...
فیلمی که زندگی سیپریان پورومبِسکو را به تصویر میکشد، از لحظات احساسی قوی برای انتقال شور میهنپرستی و باور او استفاده میکند. این لحظات، که در سرتاسر فیلم پخش شدهاند، به مخاطب کمک میکنند تا به درک عمیقتری از زندگی و آثار او برسند.