"هیلاری فیرفیلد" پس از پانزده سال سپری کردن در یک آسایشگاه روانی به خانه بازمی گردد. اما او متوجه می شود همه چیز مانند قبل نیست و...

مردی که پس از مدت‌ها دوری به خانه باز می‌گردد، متوجه می‌شود زنی که در کشتی در راه بازگشت عاشقش شده است، نامادربزرگ اوست.

یک فیلم کمدی با یک پایان پیچیده به سبک هنری

در طول بیست و چهار ساعت گرمای طاقت‌فرسای تابستان، زندگی افراد مختلف در آپارتمانی در محله‌ی هلز کچن نیویورک که نمونه‌ای از تنوع فرهنگی آمریکا است، به هم پیوند می‌خورد.

تقلب کارت با قرار گرفتن در معرض خطر پیوستن به یک شرکت جنایی که هولمز معتقد است توسط پروفسور موریارتی کنترل می شود، تهدید می شود...

دو مرد یک نوزاد رها شده را پیدا می‌کنند و بر سر مالکیت کودک با هم دعوا می‌کنند که در نتیجه رقابت مادام العمر است.

 بدشانسی به "اولی" و "استن" روی آورده است و آن ها را مجبور کرده است تا به یک خانم پیر برای غذا التماس کنند و ...

یک سازنده ی ظروف چینی، مهمانی را به خانه اش دعوت کرده است تا به او پیشاب دان بفروشد اما مسائل خانوادگی مشکلاتی برای این دیدار ایجاد می کنند...

زندگی میلی با کشف خیانت شوهرش از هم می‌پاشد...

دختر جوان آمریکایی به همراه نامزد و عموی ثروتمند خود از پاریس دیدن می کند و در آنجا رمان نویسی را ملاقات می کند و به او علاقه مند می شود. غافل از اینکه، رمان نویس از دخترک برای رسیدن به عمومش استفاده کرده است...

پدری برای نجات پسرش از دست زنی که فقط به دنبال پول اوست، از یک زن دیگر کمک می‌گیرد.

بانوی فروش دستکش وین کریستل عاشق تزار الکساندر می شود. متترنیخ سعی می کند با استفاده از این امر وی را از کنفرانس های کنگره وین از سال 1815 دور نگه دارد...

دختر خانواده‌ای ثروتمند تصمیم می‌گیرد با مردی فقیر و کارگر ازدواج کند.

یک تاجر (فردریک مارچ) عاشق منشی خود (کلودت کولبر) می شود، اما او با یک شخصیت پنهان (مونرو اوزلی) ازدواج می کند که برای هر دوی آنها دردسر ایجاد می کند...

گزارشگری زمانی که قاتلی از اعدام فرار می‌کند فرصت را غنیمت می‌شمارد و ...

مرد جوانی به نام ژان در شیکاگوی پس از جنگ جهانی اول عاشق دختری زیبا به نام ادیث می شود...

یک مستند درباره مردم اطراف شهر پورتو که در رودخانه دوورو کار میکنند ...

جک بردون باید با یک زیپلین به قطب جنوب سفر کند.

پس از مرگ پدر و از دست دادن ثروت خانواده، بانی (جوان کرنفورد) به عنوان یک گزارشگر کارآموز مشغول به کار می شود، در حالی که برادرش (ویلیام بیكول) درگیر قاچاق مشروبات الکلی می شود...

 آقا و خانم هاردی قصد دارند شب آرامی را در کنار هم و در منزلشان بگذرانند. در این حین، لورل و همسرش به آپارتمان آنها می‌آیند. لورل که هوس بستنی کرده است، به همراه هاردی، برای خرید بستنی بیرون می‌زنند، اما در راه، زنی را می‌بینند که گویا قصد خودکشی دارد. لورل و هاردی این زن غرغرو و آب‌زیرکاه را نجات می‌دهند، اما زن، از این نجات‌یافتن ناراضی است و آنها را تا منزل دنبال کرده و تهدید می‌کند که یا باید از او نگهداری کنند یا برایشان دردسر ایجاد خواهد کرد. لورل و هاردی یک شبِ آشفته و پردردسر در پیش دارند تا این زن را از چشم همسرانشان دور نگه دارند و ماجرا را حل و فصل کنند.