یک جوان لندنی پس از یک انفجار در مترو، هدف حمله توسط رسانههای اجتماعی میشود. داستان فیلم در طول یک روز رخ میدهد و نشان میدهد که زندگی عادی او به هرج و مرج تبدیل میشود...
در قسمت دوم فیلم LIVESCREAM، گروهی از سازندگان محتوا باید با هم متحد شوند تا از یک بازی ویدیویی نفرین شده که قصد کشتن آنها را دارد، جان سالم به در ببرند.
روستایی بتپرست که بر روی استخوانهای قربانیان بیگناه و گناهکار بنا شده، در دل بهشتی باستانی ریشه دوانده است. هنگامی که تعادل بین جسم و خاک برهم میخورد و رو به زوال میرود، آخرین پیرمرد/پیرزن بازماندهی روستا، برای نجات مردمش از خودشان و همچنین از موجودی وحشتناک که از اعماق زمین سر برمیآورد و قصد نابودی آنها را دارد، با جنون و مرگ دست و پنجه نرم میکند.
پارگات، پسر گوردیت سینگ، در پی انتقام از توندیلات است که پدرش را به قتل رساند و زمین هایشان را به سرقت برد. او با یاری رانی و عمه اش بالویرو، تشکیلات توندیلات را از هم می پاشاند و سرانجام، حیثیت از دست رفته ی خانواده اش را احیا می کند.
یوگ کاوشال، جوانی که از طرز زندگی سنتی والدینش در شهر کوچک کنوج ناراضی بود و به دهلی نقل مکان کرده بود، با تصمیم ناگهانی والدینش برای جدایی شوکه میشود. این تصمیم، زندگی او و خانوادهاش را وارد دوران آشفتگی و بحران میکند.
دختری به همراه دوستش برای دیدار پدرش که یک جنایتکار است به یک استراحتگاه دور افتاده سفر می کنند، اما این دیدار به دلیل حضور افراد خطرناک از گذشته پدرش تبدیل به مبارزه ای برای زنده ماندن می شود.
داستانی از سه زوج متاهل میانسال که با سوالات جهانی درباره ازدواج و وفاداری، موفقیت و شکست حرفهای و چالش یافتن نقشی جدید در زندگی دست و پنجه نرم میکنند.
جازی در مرحله ای از زندگی خود قرار دارد که نه کاملا کودک است و نه هنوز به طور کامل بزرگسال شده است. زمانی که صمیمی ترین دوستش از او نقل مکان می کند، جازی علاوه بر حس از دست دادن، طعم اولین تجربه های استقلال را نیز می چشد.
یک همسایه پیر و بداخلاق و یک دختر کوچولوی اهل لیمویلو که از تخیلات غنی و خلاقانه ای برخوردار است، برای بازگرداندن شادی و نشاط به زندگی پدر دخترک، سفری دلگرم کننده را آغاز می کنند.
در منطقه دلانگیز بورگوندی، زنی بازنشسته به نام میشل با شوق فراوان منتظر دیدار نوه عزیزش، لوکاس بود. اما به دلیل یک اشتباه ساده، تمام برنامههای او نقش بر آب شد. در همین حال، خبر آزادی پسر دوست صمیمیاش ماریکلود، روحیه جدیدی در او دمید و به زندگیاش هدف تازهای بخشید.
این اجرا که توسط جان کولشاو میزبانی میشد، برای اولین بار مجموعهای از آثار موسیقی جری از نمایشهای مختلف او در طول دوران فعالیت حرفهایاش به صورت زنده در یک کنسرت و با همراهی یک ارکستر کامل اجرا میشد.