1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
«فرمانده پیکارد» و خدمه اش، بروگ ها را در سفر زمانی به گذشته تعقیب می کنند، تا مانع از بر هم زدن اولین تماس زمینی ها با موجودات بیگانه فضایی در تاریخ شوند...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 14 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
دو خاندان »مانتاگيو« و »کاپولت« با يک ديگر دشمني ديرينه دارند، اما در اين ميان عشق دو جوان، »روميو« (وايتينگ) از خانواده ي »مانتاگيو« و »جوليت« (هاسي) از خانواده ي »کاپولت«، اوضاع را پيچيده تر مي کند و فرجامي خونين در پي دارد…
نيو اورليانز. شغل «اميل فوشون» (هنريکسن)، مردي ثروتمند و آراسته، سازمان دهي تعقيب و کشتن آدم هاست. «ناتاشا» (باتلر)، دختر يکي از قربانيان او، وارد شهر مي شود تا دنبال پدرش بگردد و با ملواني بي کار به نام «چنس بودرو» (وان دام) آشنا مي شود که از او برابر تهديد اشرار دفاع مي کند و سپس در راه يافتن قاتلان پدرش ياري اش مي دهد...
هشت سال از ماجراهای فیلم دوم می گذرد و اکنون «اندی» نوجوانی است که به مدرسه نظامی می رود. شرکت سازنده عروسک فیلم قبلی، تصمیم میگیرد دوباره خط تولید را با استفاده از مواد قدیمی به راه بیندازد، و بدینگونه روح «چارلز لی ری» دوباره به زندگی باز می گردد...
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
جزيره ي يوتلند. «الکساندر» (يوزفسون)، استاد دانشگاه، پس از شنيدن خبر يک بحران عظيم هسته اي نذر مي کند که در صورت بازگشت دنيا به وضع عادي، هر چه را که دارد واگذار کند.
داسنان فیلم در مورد یک روزنامه فروش جوان بنام «جک کلی» ( کریستین بیل ) است که رئیسش بیش از اندازه از او کار می کشد. او تصمیم می گیرد که بهمراه دوستانش...
«ستوان فرانک دربين» (نيلسن) زودتر از موعد خود را بازنشسته کرده و حالا شوهري خانه دار به شمار مي آيد. اما «سروان اد هاکن» (کندي)، «دربين» را مجاب مي کند تا براي دستگيري «روکو» (وارد)، رهبر کشوري کوچک و بدنام، بار ديگر وارد عمل شود...
«دکتر آلبرت ماينهايمر» (گريفيتس)، متخصص انرژي خورشيدي، قرار است يک برنامه ي جديد انرژي ملي را راه اندازي کند، ولي «کوئنتين هاپسبرگ» (گولت) همراه با ميليونرهاي ديگر توطئه چيده اند «ماينهايمر» را ساکت کنند تا از منافع انرژي اتمي شان دفاع کنند. «ستوان فرانک دربين» (نيلسن) نيز وارد صحنه مي شود تا اين توطئه را خنثي کند.
لس آنجلس، سال 1997. «کارآگاه هريگان» (گلاور) و گروه ضربت ضد مواد مخدرش، در ميانه ي زدو خورد شديد بين دارو دسته ي قاچاقچي هاي جاماييکايي و کلمبيايي گير افتاده اند. هنگام درگيري با دارو دسته ي کلمبيايي ها، موجود مرموزي وارد صحنه مي شود و قاچاقچي ها را قتل عام مي کند. جاماييکايي ها با استفاده از اين فرصت، به رئيس قاچاقچي هاي کلمبيايي حمله مي کنند ولي آنان نيز به دست آن موجود نيمه نامرئي به قتل مي رسند...
این فیلم به دست انداختن فیلم های آمریکایی که در مورد سیاه پوستان ساخته شده است می پردازد. «آشتری» بعد از مدت ها به محله ای که کودکی اش را در آن گذرانده باز می گردد و خانواده و دوستانش را ملاقات می کند. بزودی اتفاقات احمقانه ای برای او رخ می دهد...
«جيمي تادسکي» (ويليس)، قاتل مزدور سابق، از زندگي بزهکارانه اش کناره گرفته و در مکزيکو زندگي آرامي را با آشپزي و خانه داري سر مي کند. اما همسرش، «جيل» (پيت) کما کان دلش مي خواهد از راه هاي خلاف و هيجان انگيز زندگي شان را بگذرانند...
در جهان آینده که میمون ها مثل برده ها زیر دست انسان ها هستند، «سیزار» یکی از بوزینه های هوشمند، بعد از چندین سال مخفی شدن از انسان ها، قیام می کند تا هم نوعانش را آزاد سازد...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
تاريخ ستاره اي 92106. پس از سال ها جنگ سرد، «صدراعظم گورکن» (وارنر) به «فدراسيون» پيشنهاد صلح مي دهد. اما او به قتل مي رسد و «فرمانده کرک» (شاتنر) و «مکوي» (کلي) به خاطر اين جنايت محاکمه و محکوم مي شوند. حالا «آقاي اسپاک» (نيموي) فرماندهي اينترپرايز را به عهده مي گيرد و به دنبال مدارکي مي گردد تا دست قاتلان واقعي را رو کند.
انسان ها از مواجه شدن با دو شامپانزه سخنگو که با یک سفینه به زمین آمده اند، متعجب می شوند. طولی نمی کشد که آن ها در میان انسان ها محبوب می شوند، اما یک نفر در این بین معتقد است که این شامپانزه ها می توانند خطری بزرگ برای انسان ها باشند...
شاهزاده جهنا توسط ساحر دستگیر شده است ، بنابراین تارامیس ملکه شر (که میخواهد به قربانی جهنا و تاج و تخت را برای همیشه) می پرسد از کانن برای یافتن او و او را به قلعه. کانن می پذیرد ، چرا که تارامیس دارای قدرت های جادویی و در نتیجه او تنها فردی است که قادر به عشق مرده خود را در زندگی به ارمغان می آورد...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
در پی برخورد زیردریایی هسته ای مونتانا با یک شیء ناشناخته در قعر اقیانوس، گروهی از متخصصان از جمله «لینزی بریگمن» (مسترآنتونیو) و شوهرش، «باد» (هریس) که مدتی است رابطه شان به سردی گراییده، به تحقیق و کاوش درباره ی این پدیده می پردازند. «لینزی» فکر می کند یک نیروی هوشمند غیرزمینی در قعر دریا حضور دارد…
پس از نبرد، جوگه لیانگ به سرزمین وو میرود و از فرمانروا سون چیان میخواهد تا با لیو بی متحد شود اما او میگوید که نیاز به تفکر بیشتری دارد. در این زمان جوگه لیانگ با جو یو، فرمانده ارتش و نایبالسلطنه کشور وو که سخت مشغول آموزش لشکر خود است آشنا میشود و درمییابد که او نیز موافق جنگ با سائو سائو است. سون چیان نیز سرانجام با اعلام حمایت خود از لیو بی با او متحد شده و کشور وو نیز وارد جنگ علیه سائو سائو میشود ...