اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
داستان فیلم درباره ی مرد جوانی می باشد که تمام عمرش را برای گرفتن انتقام برنامه ریزی کرده است و اکنون که شخص مورد نظرش را پیدا کرده ، می فهمد که با خطری بزرگتر از آنچه فکر می کرده رو به رو است و…
"موریس فلیتکرافت" گلف باز آماتور به هدف اواخر عمر خود یعنی شرکت در مسابقات قهرمانی گلف آزاد بریتانیا دست می یابد که بسیار خشم جامعه گلف را بر می انگیزد ...
کتی یک افسر پلیس آمریکایی است که به تازگی به عنوان سفیر صلح برای اعزام به کشور جنگ زده بوسنی انتخاب شده است تا بتواند با گزارشات خود از فاجعه جنگ در این منطقه، جلوی ویرانی هرچه بیشتر این کشور را بگیرد. اما او در این کشور نه تنها کمکی از جانب گروه های مختلف دریافت نمی کند، بلکه به زودی پی می برد که دست هایی در پشت جنگ بوسنی وجود دارد که در حال ایجاد فساد در این کشور هستند و … این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است...
تائه شیک یک مغازه امانت فروشی را اداره میکند و آدم مرموز و گوشه گیر با گذشته مبهم است و تنها دوست و رابطه ی او با دنیای بیرون دختر همسایه او سوءمی است که مادرش مشکل اعتیاد دارد و برای یک گروه قاچاقچی مواد مخدر کار میکند اما وقتی مادر سوء می مقداری جنس از این گروه می دزد و به صورت جاسازی شده بدون اطلاع تائه شیک در مغازه امانت فروشی میگذارد اوضاع بهم میریزد و بعد از لو رفتن قضیه این گروه سوء می و مادرش را گروگان میگیرند و تائه شیک مجبور میشود برای نجات سوء می وارد بازی بسیار خطرناکی شود که دست بر قضا خود در آن استاد است...
داستان در مورد کودک سیاه پوستی(جیدن اسمیت) است که به همراه مادرش از آمریکا به چین مهاجرت نموده است و در آنجا که مهد هنر های رزمی جهان است به مشکل بر می خورد و به صورت خودمونی تر با دیگران درگیر می شود و چون از هنر های رزمی هیچی بلند نبوده است مدام از دیگر بچه ها کتک می خورد این روال آنقدر او را اذیت می کند که تصمیم می گیرد هر جور شده به کشورش باز گردد ولی ناگهان با استاد کونگ فویی(جکی چان) آشنا می شود که تصمیم می گیرد به او هنر های رزمی را آموزش دهد…
جک مبری یک افسر عفو مشروط زندان است که تنها چند هفته ای به بازنشستگی اش مانده. از آخرین پرونده های که او باید رسیدگی کند، پرونده جرالد کریسون معروف به استون است که به جرم حریق به عمد به زندان افتاده است. جک در ابتدا تمایل چندانی به آزادی او ندارد اما استون از همسرش لوکتا میخواهد تا رضایت جک را بگیرد. لوکتا خود را به جک نزدیک کرده و تصمیم دارد با او رابطه برقرار کند. تصمیمی که زندگی هر سه نفر را آشفته میکند ...
فیلمی بر اساس داستانی واقعی :زوج این فیلم هر دو از دستاوردهای زندگی حرفهای خود مغرور و خشنود به نظر میرسند. آنها واجد ثروتاند و به قدرت نزدیک. شوهر بهتازگی بازنشسته شده و در پی ایجاد شغلی جدید است اما همسرش برای انجام مأموریتهای مهم به کشورهای دیگر سفر میکند و اغلب با خستگی ناشی از فشار و استرس کار به خانه بازمیگردد. بنابراین فرزندان دوقلوی آنها بیشتر اوقات فراغت خود را با پدرشان میگذرانند. زن و شوهر در این فیلم با هم ارتباط نزدیک و صمیمانهای ندارند و درست به همین دلیل زمانیکه بحرانی در زندگیاشان پدید میآید، شالودهی زندگی مشترکشان به فرو پاشیدن نزدیک میشود.
این فیلم داستان پسر یبچه ای لاغر است که دوست دارد دیده شود و ماجراهای خود را در دفتر خاطراتی مینویسد تا روزی که بزرگ و مشهور می شود آنها را به زعم خود در اختیار کسانی قرار دهد که می خواهند با او به عنوان یک فرد مشهور مصاحبه کنند...
"دکتر کارا هاردینگ" پس از مرگ همسرش، به خدا متزلزل شده اما اعتقادش به علم به قوت خود باقیست.برای پذیرش تئوریهای دیگر روانشناسی،پدرش او را به "آدام" بیماری با چند شخصیت مختلف معرفی می کند.پس از مدتی او متوجه می شود که شخصیتهای دیگر او قربانیانی را به قتل رسانده اند و...
در سال 2005، تنها چیزی که مقاله نویس مجروح روزنامه لس آنجلس تایمز، استیو لوپز، نیاز داشت این بود که ایده های داستانی جدید منتشر کند. او بر اثر تصادف اخیرش با دوچرخه، دچار جراحت در صورتش شده بود. این زمانی بود که او ناتانیل آیرز، یک بیمار مغزی بی خانمان که در خیابان موزیک مینواخت، کسی که حتی با وجود وسیله موسیقی نیمه شکسته اش دارای استعداد فوق العاده بود. در طی این داستان…
جرج سیمونز که یکی از کمدین های معروف بوده، متوجه می شود به یک بیماری لاعلاج مبتلاست و ازطرف دیگر هیچ دوست صمیمی ای هم ندارد و تنهاست. آیرا (یک کمدین مرد آماتور) نیز در یه فست فود کار می کند و برای موفق شدن در کار کمدی تلاش می کند. یک شب که این دو با هم در یک باشگاه برنامه اجرا می کنند جورج توجه اش به آیرا جلب شده و تصمیم می گیرد کمکش کند تا در کارش پیشرفت حاصل کند؛ تا بدین ترتیب یک دوست و همدم برای خودش پیدا کند....