در آیندهای نه چندان دور، واقعیتی وجود دارد که در آن برای نجات کره زمین، "مرگ وظیفه همگانی" است، به طوری که افراد 50 ساله این فداکاری را انجام میدهند، در حالی که هنرمندان نوجوان موظف به مستندسازی آن هستند.
فرانسه، سال ۲۰۳۹. یک شب، گروهی از فعالان که توسط دولت تحت تعقیب بودند، بدون هیچ ردی ناپدید میشوند. جولیا بومبارت یکی از آنهاست. وقتی بیدار میشود، خود را در دنیایی کاملاً ناآشنا میبیند: سیاره ب.
جیاه، که زندگی پرباری دارد و همواره به دیگران کمک میکند، به دلیل کمبود وقت برای خود و احساس فرسودگی، با یک ماشین کروک اجارهای به تعطیلات میرود تا از مشکلاتش دور شود.
دختری روستایی که در پی یافتن میراث گرانبهای خانوادگیاش است، راهی سفری پرمخاطره به شهری ناشناخته میشود. در آنجا، با عشق راستین خود روبرو میگردد. او برای رهایی روح معشوقش، ناگزیر است سرنوشت را به سختترین آزمون ممکن فراخواند.
رویارویی یک زن کهنه سرباز جنگ افغانستان با پدربزرگ کهنه سرباز جنگ ویتنام در خانه خانوادگی کنار دریاچه، در حالی که زن با روح دوست صمیمی و درگذشتهاش ارتباطی مرموز دارد...
یک مرد تاجر موفق به ایتالیا سفر می کند تا دخترش را از خرج کردن تمام پولش برای بازسازی یک ویلای قدیمی باز دارد، اما ایتالیا برای او نقشه های عاشقانه دیگری در سر دارد.
افسر پلیسی که در یافتن قاتل دختر جوانی ناکام مانده بود، با وقوع آدمربایی مشابه دیگری درست پیش از بسته شدن پرونده، تحقیقات مجدد در مورد پرونده قبلی را آغاز میکند.
مایکل، که به شاهزاده مواد مخدر شهرت دارد، و فردی به نام عقرب، در حال غصب کردن مناطق تحت نفوذ خلافکارهای قدیمی هستند. در این میان، آشفتگی و کشمکش بین این گروههای تبهکار، سه فرد گمنام را که برای بقا دست و پنجه نرم میکنند، درگیر خود میسازد. با گذر زمان و تغییر نسلها، هرگز نمیتوان پیشبینی کرد که چه کسی قربانی واقعیتهای تلخ این دنیای جنایتکارانه خواهد شد.
مردی بدشانس و درمانده، از سر ناچاری نقشی را در یک سریال تلویزیونی تایلندی که به آن علاقهای ندارد، قبول میکند. اما به طور ناگهانی، متوجه میشود که زندگی واقعیاش با داستان آن سریال تداخل پیدا کرده است.
وولف برای حل معمای قتل یک دوست قدیمی، با برادر خطرناکش براکس و ماریبث مدینا متحد میشود. آنها یک توطئه مرگبار را کشف میکنند و هدف قاتلانی بیرحم قرار میگیرند که برای حفظ اسرارشان دست به هر کاری میزنند.
داستان حول محور هنرپیشهای بدنام به نام لانا کروز میگردد که پس از طرد شدن از سوی هالیوود، به مکزیک بازمیگردد تا در فیلمی به ایفای نقش بپردازد و ثابت کند که همچنان یک ستاره است. اما او برای مواجهه با پالی، بزرگترین طرفدار و در عین حال بدترین کابوس خود، آمادگی ندارد.
پادکستری در جستجوی قاتل خواهرش، به تاریکی وب کشیده میشود و در آنجا با سایتی هولناک به نام "MURDERSHOW" روبرو میشود که در آن، مرگ و زندگی افراد در دستان ثروتمندترین bidder ارز دیجیتال قرار دارد. اما این سایت تاریک، رازی هولناک نیز در خود دارد: گردانندگان آن، از طریق تاریکی وب، مراقب تماشاگران خود نیز هستند.
لیو یانگ، تنها زن آسیایی در یک کنفرانس امنیتی بینالمللی، با تبعیض و حملهی تروریستی روبرو میشود، اما با شجاعت مهاجمان را شکست داده و از بحران جلوگیری میکند.
هنگامی که مادرِ اِبهره، که مدتی از او دور بوده است، برای کمک در نگهداری از پسر خردسالش به نزد او میآید، رابطهی سرد و پرتنش میان آنها فرصتی غیرمنتظره برای تجدید و احیا مییابد.
مأموری برای بررسی پیام اضطراری از یک کشتی گردشی اعزام میشود و آنجا با کشتی متروکهای مواجه میگردد که توسط نیرویی شیطانی تسخیر شده و باعث جنون و وحشت میشود.