بیست سال پس از رویدادهای انقلاب‌های ماتریکس، نئو در ظاهر عادی تحت هویت اصلی‌اش به عنوان توماس اندرسون در سان فرانسیسکو زندگی می‌کند و یک روانشناس به او برای مقابله با چیزهای عجیب و غریب و غیرطبیعی که او گاهی اوقات می‌بینید قرص‌های آبی تجویز می‌کند. او همچنین با زنی آشنا می‌شود که به نظر می‌رسد ترینیتی باشد، اما هیچ‌کدام یکدیگر را نمی‌شناسند. با این حال، نسخهٔ جدیدی از مورفئوس قرص سرخ را به او پیشنهاد و ذهنش را دوباره به دنیای ماتریکس باز می‌کند، دنیایی که در سال‌های پس از آلودگی اسمیت امن‌تر و خطرناک‌تر شده‌است؛ نئو به گروهی از شورشیان می‌پیوندد تا با یک دشمن جدید مبارزه کند...

ادموند موری درحال رانندگی در قلب ارتفاعات ، با گریه همسر سابقش متوجه می‌شود پسر 7 ساله‌شان در اردوگاه ناپدید شده است. خیلی زود مشخص می‌شود که پسرشان ربوده شده و اکنون ناامیدی آن‌ها را فرا می‌گیرد و...

یک پلیس بازنشسته شرمسار با نقل مکان به جنگل به دنبال آرامش است، اما زندگی آرام او زمانی به پایان می رسد که یک کارآگاه خصوصی او را برای تحقیق در مورد یک قتل استخدام می کند...

دولت از ایفل می خواهد که برای نمایشگاه جهانی پاریس در سال 1889 چیزی دیدنی طراحی کند، اما ایفل صرفاً می خواهد مترو را طراحی کند. ناگهان همه چیز تغییر می کند وقتی ایفل با زنی مرموز از گذشته آرون برخورد می کند...

شخصی آفریقایی متوجه میشود که پسری دارد که در ایالات متحده زندگی میکند و قصد دارد به امریکا برود تا او را ملاقات کند ...

پسر جوانی و خانواده ی از طبقه کارگر او اواخر دهه 1960 پر هیاهویی را تجربه می کنند...

این پویانمایی ترکیبی عجیب از دوستی، مقاومت و زندگی است که در چشم اندازی غیرعادی از یک آسایشگاه سالمندان اتفاق می افتد...

 "فرانک آدرین" پس از سرقت موفق یک بانک دستگیر می شود اما موفق می شود پس از دستگیری پولها را در مکانی نامعلوم مخفی کند.اما تنها پلیس نیست که در جستجوی پولهاست و …

طعه فیلم واقعی یافت که گزارشی است در تجارب هولناک از یک خانواده نقل مکان کرد که به خانه خالی از سکنه بدنام...

یک هواپیما توسط یک ویروس مرموز گرفتار شده است. وفتی هواپیما با زمین مینشیند تحت قرنطینه قرار میگیرد .یک گروه از بازمانگان برای زنده از قرنطینه…

داستان سومین قسمت از سری فیلم های « فعالیت ماورای طبیعی » به سال ها پیش از اتفاقات قسمت اول و دوم باز می گردد. سال ۱۹۸۸ است و کتی و کریستی دو دختر کوچک هستند. شغل پدر این خانواده فیلمبرداری از مجالس عروسی می باشد به همین دلیل همواره دوربینی به همراه خود دارد. اما مدتی است که نیمه شب ها در خانه کتی و کریستی، زمزمه ها و فعالیت های ناشناخته ای مشاهده می شود که باعث برهم خوردن آرامش این خانواده شده است. در این شرایط پدر خانواده تصمیم می گیرد تا با نصب چند دوربین در خانه، منشآ این اتفاقات غیرطبیعی را کشف کند، اما...

 مستندی بسیار زیبا در خصوص جهان زندگی و حیات وحش که شما را به دیدن برخی نقاط کره زمین میبرد. با محیطی که در آن زندگی میکند آشنا می سازد و محیط پیرامون شما را به شما بهتر میشناساند. این مجموعه علاوه بر اینکه یک مجموعه علمی است ، سرگرم کننده نیز هست. این مجموعه در فستیوال فیلم بمبئی به نمایش گذاشته شده است و همچنین مخاطبان بسیاری داشته است. به گفته یکی از بینندگان این مستند، این مستند شما را می خنداند، می گریاند، به تعجب وا می دارد و به شما می آموزد.

ویکی، متخصص نرم افزار بازی، در استرالیا زندگی می کند و هرگز در زندگی خود سازش نمی کند و به اصلی که از دوران کودکی خود به آن پایبند بوده، وفادار مانده است...

این فیلم داستان مرد عقب مانده ای را روایت می کند که با برادر بزرگترش زندگی می کند و در کارهای خانه نیز به او کمک بسیاری می کند. اما زمانی که برادرش اعلام می کند قصد ازدواج با دختری را دارد، زندگی او دچار مشکلات فراوانی می شود...

داستان دو برادر سیاه پوست که به زمان بردگی باز می گردند...

آلیس پس از اینکه به طور اتفاقی باعث افتادن بهترین دوستش از سقف شد، دچار و عذاب وجدان می شود. او دچار کابوس وحشتناکی از مواد مخدر و جرم و جنایت می شود که منجر به نابودی ذهنش می گردد...

زوج جوانی که قادر به بچه دار شدن نیستند حال برای یافتن راه درمانی به مرکز پزشکی یک پزشک که در دور دست هاست، سفر می کنند...

کلاس دوازدهم برای آخرین سفرشان در یک دبیرستان در برلین آماده می شوند و به همین دلیل آنها به کرواسی می روند! علاوه بر دانش آموزان، سرکار خانم گروبر (دلا دابولامانزی) و معلم کارآموز گئورگ (جمی بیرل) نیز به عنوان سرپرست بین آنها حضور دارند. اما سفر آنطور که دانش‌آموزان تصور می‌کردند آغاز نمی‌شود...

هنگامی که باتری تازه اختراع شده جو به دست پروفسور پولونیوم و دکتر کرامپتون می افتد، ممکن است منجر به نابودی پونتیپاندی شود...

چه می شود اگر یکی از بهترین روزهای زندگی شما ناگهان به بدترین کابوس شما تبدیل شود؟ و اگر مجبور شدید همان روز را بارها و بارها تجربه کنید چه؟...