در نیمهشب، مردم شهر حومهای در سکوت به زندگی خود ادامه میدهند. اما در این میان، برخی از آنها با اسکیتبرد خود به خیابانهای خلوت میروند و در سکوت و آرامش به گشت و گذار میپردازند...
کاترین جوی در سنین کودکی شاهد اتفاقی تراژیک بود. پدر او مادرش را به قتل رساند و پس از گذراندن محکومیتی کوتاه، کاترین مجبور شد به همان خانهای بازگردد که صحنهی جنایت بوده است.
یک دلال و مهندس به دنبال ساخت و ساز هستند اما به دلیل کمبود پول با مشکل مواجه میشوند. پیدا کردن یک ساختمان قدیمی برای بازسازی، امیدشان را زنده میکند اما حضور یک سرمایهگذار خرافاتی، برنامههایشان را دچار مشکل میکند.
دو برادر پس از سالها از هم دور بودن، در مراسم خاکسپاری پدرشان دوباره یکدیگر را ملاقات میکنند. آنها تصمیم میگیرند با موتورسیکلتهایی که خود ساختهاند به سفری بروند تا شاید بتوانند رابطهٔ خود را ترمیم کنند.
ایدل، طراح لباس عروس، خودش را درگیر یک کشمکش با دوست پسر سابقش و ازدواج قریبالوقوع یک عروس میبیند. در حالی که او در این موقعیت دست و پا میزند، با گذشته خودش و پیچیدگیهای روابط دست و پنجه نرم میکند.
گروه موسیقی محبوب تکنوبویز پس از بیست سال برای احیای دوران طلایی خود تلاش میکند. اما با تغییرات زیاد در صنعت موسیقی و رقابت با گروههای جدید، آینده این گروه نامعلوم است. علاوه بر این، خواننده اصلی گروه نیز دلیلی پنهان برای بازگشت دارد.
اریک کولم جوان، بوکسوری لهستانی، برای فرار از شرایط سخت کشورش به کشوری دیگر مهاجرت میکند. با وجود تلاشهای فراوان، زندگی جدید برای او آسان نیست. تصمیمگیری اشتباه برای شرکت در یک مسابقهی تقلبی، زندگی او را به کلی تغییر میدهد.
هارو، زنی که از هیروشیما به ایواته سفر کرده بود، با یک تلفن عمومی متروکه و عجیب در دل طبیعت روبرو شد. به باور اهالی محلی، این تلفن، خط مستقیمی به دنیای مردگان بود. هارو با گفتگو با اهالی، متوجه تنوع باورها در مورد این تلفن شد.
دو خواهر به نامهای هرا و آتنا برای یافتن گنج بلکبرد، دزد دریایی مشهور، سفری را آغاز میکنند. در این سفر، آنها با چالشهای زیادی از جمله رقابت با دشمنان خطرناک و کشف اشیاء جادویی روبرو میشوند.
آقای اودایابانو، که زمانی مقام دیاسپی را بر عهده داشت، در یک برنامه تلویزیونی به مرور خاطرات حرفهای خود میپردازد. وی در این برنامه، جزئیات هیجانانگیز پروندهای به نام چپاناتوتا را که نقطهٔ عطفی در زندگی کاریاش بوده است، برای مخاطبان بازگو میکند.
یک کمدین و نویسنده، در برنامهای با حضور مهمانان مشهور، به بررسی نادیده گرفته شدن موضوع ضدیهودیت در جریان چپ نوین میپردازد و ابعاد مختلف این مسئله را در حوزههای مختلف از جمله هنر و ورزش مورد تحلیل قرار میدهد.
جین دا سیلوا و کارآگاه جان با هم متحد میشوند تا بیگناهی نوجوانی را که به اشتباه زندانی شده است، اثبات کنند. در این راه، آنها با زمان مسابقه میدهند تا بتوانند عدالت را به این نوجوان برگردانند.
در یک سفر دریایی، دختر و پسری که هرکدام با یکی از والدین تنها خود همراه هستند، با هم آشنا میشوند. آنها طرحی میریزند تا والدینشان را به هم نزدیک کنند، اما در این میان، خودشان عاشق هم میشوند.
داستان درباره یک خانوادهای است که مشکلات زیادی دارد و در نهایت به یک اتفاق غمانگیز ختم میشود. با این حال، این داستان، با وجود موضوع تلخ خود، حاوی لحظات طنزآمیزی نیز هست.