در زمان تولید خود در سال 1971، Deafman Glance، اجرای بی کلام هفت ساعته، تماشاگران فرانسوی را شگفت زده کرد و شور و شوق لویی آراگون را برانگیخت. چند سال بعد، رابرت ویلسون این بار به آهنگساز فیلیپ گلس پیوست تا اپرایی را طراحی کند که در جشنواره آوینیون در سال 1976 اجرا شد. این اپرا تبدیل به افسانه ای شد که انیشتین در ساحل است. برخی موضوعات مرتبط با تحقیقات این فیزیکدان، مانند نظریه نسبیت و سلاحهای هستهای، در مجموعهای از تابلوها نمایش داده شد که زیباییشناسی بسیار انقلابی را ارائه میکرد: تصاویر افسانهای از زیبایی بصری شگفتانگیز با تغییرات بسیار تدریجی در موسیقی و حرکات رقص ترکیب شدند. یک اثر هنری کامل را تشکیل می دهند که قرار بود درک کلاسیک از زمان و مکان در تئاتر را زیر و رو کند. این قطعه افسانهای که توسط سازندگانش، با همکاری طراح رقص دیرینهشان، لوسیندا چایلدز، بازسازی شده است، امروز دوباره کشف میشود...
دو مرد جوان آخرین جامعه رها شده یهودیان اتیوپیایی خود را در یک سفر سرنوشت ساز به آمریکا به عنوان نمایندگان در یک کمپین حمایتی با هدف نهایی ورود به اسرائیل به عنوان شهروند نمایندگی می کنند...
رومن به همراه برادرش آلبرت و دوستانشان به سفر طبیعت گردی می روند. وقتی گروه متوجه می شوند که طعمه یک تیرانداز مرموز شده اند ، به زودی خود را در یک تلاش ناامید کننده برای بقا می بینند...
آپاچی ها در تیررس جنگ قرار دارند و ارتش باید از آنها دفاع کند. ماموریت مورفی این است که یک محموله تفنگ را در دست گیرد، اما این محموله توسط تاجران سفید پوست حریص و با کمک سربازان شورشی دزدیده می شود...
سه سال پس از مرگ دلخراش یک مأمور مخفی به دست گروه تروریستی IRIS ، رهبر تیم جون هان یک کارآگاه ، یو-گان را استخدام کرد تا به او کمک کند تا یک واحد اسلحه غیرقانونی را پیدا کند...
داستان سقوط یک هواپیما در صحرای متروکه در دهه هفتاد را روایت میکند. پس از شکست های متعدد بازماندگان برای برقراری ارتباط با دنیای بیرون، آنها مجبور به همزیستی با شرایط میشوند...