برنده 4 جایزه اسکار. همچنین 30 جایزه و نامزد دریافت 23 جایزه دیگر.
دهه ي ۱۹۳۰ مأموران اطلاعاتي به باستان شناس و ماجراجوي امريکايي، «اينديانا جونز» (فورد) مي گويند که «هيتلر» در پي يافتن صندوق مقدس گم شده است تا از آن براي مقاصد سلطه جويانه اش استفاده کند. آنان از «جونز» مي خواهند تا صندوق را پيدا کند و به امريکا بياورد.
داستان فیلم در خصوص تلاشهای قهرمانانهی سازمان نهانجاندارشناسی مونارک است که اعضایش با تنش و درگیری میان هیولاهای غولپیکر مواجه میشوند. از جمله گودزیلای قدرتمند که با ماترا ، رودان و حریف نهاییاش گیدورا شاه سه سر روبرو میشود. هنگامی که این ابرموجودات باستانی که گمان میشد افسانه هستند ، دوباره ظاهر میشوند ، همگی برای برتری رقابت میکنند و…
داستان فیلم در ماه های آخر جنگ جهانی دوم رخ می دهد و روایتگر داستان یک گروهبان به نام واردادی و گروه کوچکش است که خود را در عملیاتی مرگبار در پشت خطوط دشمن می بینند بدون اینکه نیروهای کمکی به کمک آنها بیایند و …
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
غلاف تمام فلزی ماجرایی تلخ و گزنده را در خلال جنگ ویتنام و در یک پایگاه آموزش تفنگداران نیروی دریایی ارتش آمریکا و بعد از آن در میدانهای جنگ در ویتنام روایت میکند. فیلم انتقادی به تزریق روحیه وحشیگری و جنگطلبی به سربازان بیچاره آمریکایی و تبدیل کردن آنها به حیوانات دست آموز است...
داگلاس مارتیمر (با بازی لی وان کلیف) در پی انتقام از مردی کثیف به نام ال ایندیو (با بازی جیان ماریا ولونتی) و افرادش، با جایزه بگیر جوان و بینامی (با بازی کلینت ایستوود) آشنا میشود و …
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 71 جایزه و نامزد دریافت 109 جایزه دیگر.
«جول» که آدمیخجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با «کلمنتاین» که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
7 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
« والتر نف » ( مک موراى ) زخمى وارد دفتر کارش میشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجراى خود را تعریف میکند : این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه ى آقاى « دیتریکس » رفت و به خانم خانه ، « فیلیس » ( استانویک ) دل باخت ، طورى که قبول کرد در نقشه ى قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او همدستى کند...
برنده 3 جایزه اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 9 جایزه دیگر.
جنگ جهانى دوم. امریکایى ماجراجویى به نام «ریچارد بلین»، معروف به «ریک» (بوگارت) کافه اى را اداره میکند. با ورود عشق قدیمى، «ایلزا» (برگمن)، همراه با شوهرش، «ویکتور لاسلو» که از رهبران نهضت مقاومت است، خاطرات عشقى نافرجام براى «ریک» زنده میشوند و ...
مک کوئین عنوان قهرمانی خود را در خطر می بیند، چراکه به تازگی ماشین های نسل جدید وارد کورس قهرمانی شده اند و این زنگ خطری است که او خود را بیش از بیش آماده رقابت کند. مک کوئین در این راه از مارلین یاری می گیرد. این دوست جدید با فوت و فن های مدرن دنیا آشنا است و آماده آموزش آنها به مک می باشد. حال باید دید که سرنوشت برای این قهرمان جوانمرد کاپ پیستون چه خوابی دیده است...
برنده 3 جایزه اسکار. همچنین 85 جایزه و نامزد دریافت 128 جایزه دیگر.
جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
«دني وينيارد» (فورلانگ)، نوجواني سفيد پوست است که روزي با چند جوان سياه پوست درگير مي شود و موضوع را با «درک» (نورتن)، برادر بزرگ ترش که گرايشات تند نئونازي دارد، در ميان مي گذارد. «درک» بي مهابا سلاحش را بر مي دارد و به سراغ جوانان سياه پوست مي رود، آنان را مي کشد، و به زندان محکوم مي شود. اما در زندان، به دليل بدرفتاري زندانيان سفيد پوست با او، ديدگاهش نسبت به سياه پوستان عوض مي شود...
برنده 8 جایزه اسکار. همچنین 33 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
«سالی یری» آهنگ ساز مخصوص دربار امپراتور اتریش، «یوزف دوم» (جونز) است. در همین هنگام او با «ولفگانگ آمادئوس موتسارت» نابغه ی جوان آشنا می شود و بی نزاکتی و مسخره بازی های او را نسبت به موسیقی اش هرگز نمی بخشد و خیلی زود از او متنفر می شود.