اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
ارتش پانصد هزار نفره ی ناپلئون به سمت روسیه تاخته و خرابی های شدیدی را در جنگ برودینو به بار می آورد. ارتش روسیه باید عقب نشینی کند. موسکو اشغال شده، غارت شده و به آتش کشیده شده است...
دکتر راجر گیرارد یک دانشمند ثروتمند است که بر روی عمل پیوند سر آزمایش انجام می دهد. سرایدار او پسری به نام دنی دارد. دنی با این که فردی بالغ است اما ذهنش شبیه بچه هاست. یک روز یک قاتل روانی به خانه گیرارد حمله کرده، پدر دنی را به قتل می رساند و خودش هم تیر می خورد. دنی از مرگ پدرش بسیار ناراحت شده و به همین خاطر دکتر گیرارد تصمیم می گیرد سر این قاتل را به بدن دنی پیوند بزند. اوضاع از کنترل خارج شده و این موجود دو سر از محل فرار می کند...
ماتسو از نیروهای پلیس، یکی از هم سلولی های سابق خود، و همچنین یک مامور پلیس که دستش را ماتسو قطع کرده، فراری است، و برای سرپناه از خانه ی یک روسپی سر در می آورد...
در اعماق جنگل های جنوب شرقی آسیا، یک مزدور تشنه به خون، سباستین، به خاطر هیجان دست به شکار انسان زده و قربانیانش را نیز به بردگی می فروشد. او در یکی از عملیاتش یک شمن محلی به نام آرون و خانواده اش را به قتل می رساند. آرون روز آینده به زندگی باز می گردد. اتفاقی برای آرون رخ داده است؛ اتفاقی که شاید برای برخی موهبت به حساب آید اما آرون آن را نفرین می داند. او نمی تواند بمیرد. آرون نمی تواند با مرگ خانواده اش دست و پنجه نرم کند و به همین دلیل دست به خودکشی می زند اما بعد از هر بار تلاش برای خودکشی، روز آینده دوباره متولد می شود. او سعی دارد راز جاودانگی خود را کشف کند و به همین دلیل به سفری در سرتاسر جنگل ها و شهر های آسیا می رود...
پیرمردی که که در خانه ای قدیمی سکونت دارد ، یک موسسه اصلاح و تربیت را برای دختران اداره می کند. اما او تاریخ محبوس شدن در این خانه را به یاد نمی اورد...
گروه دیجیدستیند به یک شهر بازی میروند و به همگی خوش میگذرد، ولی جو با آنها نمیآید چون میخواهد برای امتحاناتش درس بخواند. یک دیجیمون مسموم دیگر، اوگرمون، به اودیبا حمله میکند. گومامون از خانه فرار میکند در حالی که میمی با گروه دیجیدستیند و همکلاسیهایش به خاطر ایدههای خودخواهانهاش روبرو میشود. آیا جو پیش از آنکه دیر شود مسئولیتهایش را قبول میکند؟ . . .
"ریستولوس" فیلمی بسیار احساسی و تراژیک و غمناک براساس خاطرات ارنا در مورد تبعید گسترده به سیبری است. همه چیز از چهارهم ژوئن هزار و نهصد و چهل و یک آغاز شد، زمانی که کامیون ها برای خانواده های بی گناه همراه با فرزندان خود به ایستگاه های قطار و سپس با واگن های حیوانات به سیبری رفتند. "چگونه از گرسنگی، سرما، تحقیر، از دست دادن دوستان و آزادی زنده بمانیم؟ آیا وقتی تقریباً همه امیدها از بین می رود، همچنان زندگی را ادامه می دهیم؟"..
در جنوب لائوس (کشوری در جنوب شرقی آسیا)، یک دکتر داوطلب آمریکایی پس از اینکه در جریان تجاوز به یک زن جوان دخالت میکند، تبدیل به یک فراری شده و زمانی که جسد فرد متجاوز در یک رودخانه پیدا میشود شرایط بیش از حد برای او بحرانی می شود.
یک پدر و همچنین شوهـری میان سال که در شرایطی بحرانی به سر می برد، در روز تولد ۴۰ سالگی اش تصمیم میگیرد که مثل قدیم موسیقی راک اجرا کند. او در هتلی به نام Drake پس از سال ها با دوست دخـتـر قبلی خود و همچنین اعضای گروه موسیقی اش دیدار می کند و قصد دارد به روی صحـنه برود …